جدول جو
جدول جو

معنی orme - جستجوی لغت در جدول جو

orme
ردّپا، قدم ها
دیکشنری ایتالیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از Stunt Performer
تصویر Stunt Performer
بدلکار (Stunt Performer) فردی چابک و ماهر و هنرور که در صحنه های خطرناک پرش، انفجار، تصادف و... به جای بازیگر حرفه ای ایفای نقش می کند.
انجام حرکات خطرناک: شامل اسکله پرشی، ماشین رانی، غرق شدن و دیگر حرکاتی که نیاز به مهارت فیزیکی و تخصص دارند.
تأمین ایمنی: بدل کارها باید از ایمنی خود و افراد دیگر در صحنه اطمینان حاصل کنند و از تجهیزات مخصوص نظیر وسایل حفاظتی استفاده کنند.
هماهنگی با فیلمساز و کارگردان: آنها باید بتوانند دستورالعمل های کارگردان را با دقت اجرا کرده و صحنه ها را به درستی بازی کنند.
تمرینات و آمادگی: برای انجام حرکات پیچیده، بدل کارها نیاز به تمرینات مداوم و آمادگی فیزیکی دارند تا در صحنه بهترین عملکرد را ارائه دهند.
استفاده از تکنیک های ویژه: برخی از بدل کارها مهارت در استفاده از تکنیک های ویژه نظیر برافراشتن و هدایت موتورسیکلت و ترکیب دسته بندی را نیز دارند.
بدل کارها عموماً به دلیل مشارکت در صحنه های خطرناک و جذاب، بخشی مهمی از صنعت سینما و تلویزیون را تشکیل می دهند و در ساختن صحنه هایی با افتتاحیه های خاص و پیچیده به کار می روند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
بی حسّ کردن، بی حسّ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
غیر رسمی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
بی صورت، مطّلع شد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
مطابقت داشتن، مطابقت داشته باشد، همخوٰانی داشتن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
بدون شکل، بدون فرم، بی شکل، بی فرمی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
از بیرون، خارجی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
خوب مطّلع، به خوبی آگاه شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آرام بخش، بی حسّ کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
به طور رسمی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
عذاب دادن، عذاب
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
اذیّت، عذاب
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
آزرده، عذاب داده
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
تحریف کردن، تغییر شکل دادن، تاب برداشتن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
اطّلاع دادن، اطّلاع رسانی کند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
به طور فرمولی، فرمول، فرمولی
دیکشنری آلمانی به فارسی
به طور غیررسمی، غیر رسمی، به طور محاوره ای
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پارک کردن، لنگر انداختن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
به طور غیررسمی، غیر رسمی
دیکشنری آلمانی به فارسی
تیم تشکیل دادن، یک تیم تشکیل دهید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
برجسته کردن، برجستگی تشکیل دهد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
شکل دادن، فرم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
رسمی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
اصلاح کردن، دوباره تشکیل دهید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
تناسب اندام، شکل، فرم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
اصلاحات، اصلاح
دیکشنری فرانسوی به فارسی
بی اطّلاع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور طوفانی، به شکل طوفانی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
شکل دادن، اشکال، قالب دادن
دیکشنری آلمانی به فارسی
رسمی، به طور رسمی
دیکشنری آلمانی به فارسی
فرمول
دیکشنری آلمانی به فارسی
بدشکل
دیکشنری فرانسوی به فارسی