معنی déformer
déformer
تحریف کردن، تغییر شکل دادن، تاب برداشتن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با déformer
réformer
réformer
اِصلاح کَردَن، دُوبارِه تَشکیل دَهید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
deformar
deformar
تَحرِیف کَردَن، تَغییر شِکل دادَن، تاب بَرداشتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
informer
informer
اِطِّلاع دادَن، اِطِّلاع رِسانی کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
déporter
déporter
اِخراج کَردَن، تَبعِید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
désarmer
désarmer
اَز اَسلَحِه خالی کَردَن، خُلعِ سِلاح، بی سِلاح کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
déborder
déborder
سَرریز شُدَن، سَرریز
دیکشنری فرانسوی به فارسی
deformar
deformar
تَحرِیف کَردَن، تَغییر شِکل دادَن، تاب بَرداشتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Informer
Informer
اِطِّلاع دَهَندِه، مُطَّلِع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
réforme
réforme
اِصلاحات، اِصلاح
دیکشنری فرانسوی به فارسی