معنی adormecer
adormecer
بی حسّ کردن، بی حسّ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با adormecer
adormecer
adormecer
بی حِسّ کَردَن، خوٰابیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
adormecedor
adormecedor
آرام بَخش، بی حِسّ کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
aborrecer
aborrecer
نَفرَت داشتَن، نَفرَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
aborrecer
aborrecer
نَفرَت داشتَن، آزار دادَن، کِسِل کُنَندِه بودَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
amortecer
amortecer
بالِش گُذاشتَن، خیس کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
adoecer
adoecer
بیمار کَردَن، مَریض شُدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی