- mapować
نقشه کشیدن، برنامه ریزی کنید
معنی mapować - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پوشاندن، همپوشانی، پنهان کردن
زحمت کشیدن، سخت کوش
بوسیدن، جیر جیر
پشیمان بودن، اندوه دائمی
جا به جا کردن، پیچ و تاب، صفحه بازی کردن، صفحات را شماره گذاری کنید
چرب کردن، چرب بودن، روغن زدن، شکوفه دادن، لکّه انداختن، لکّه دار کردن
بسته بندی کردن، بسته، ترکیب کردن، جعبه کردن، تقلّب
حکومت کردن، طمع
بخار کردن، بخار پز کردن، جفت کردن، دروغگویی ها، تبخیر شدن
مناسب بودن، درست است، متناسب بودن، متناقض، مساوی بودن، همکار
تغییر یافتن، تغییر می کند
افراط کردن، افراطی، ضایع کردن، زباله، هدر دادن، هدر رفت
رنگ کردن، رنگ، روشنایی
منصوب کردن، منطقه ای
خریداری کردن، بازخرید، خرید کردن، خریدار، خزنده
بار دادن، اضافه بار، بارگذاری کردن، تخلیه
موج دار کردن، موجود است
مرحله بندی کردن، روی صحنه بگذارد
اهدا کردن، دادن
منتشر شدن، خرج کردن
نوع دادن، بشردوستانه
نجات دادن، ذخیره شده است، ذخیره کنید
غارت کردن
توده کردن، تورفتگی، ماساژ دادن، راننده
ممانعت کردن، برجسته، محدود کردن، تنگ نظر، ترمز کردن، ترومبونیست