جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با emanować

planować

planować
زَمان بَندی کَردَن، اَندازِه گیری زَمان، بَرنامِه ریزی کَردَن، بَرنامِه، نَقشِه کِشیدَن، رَقَم زَدِه اَست، تَدوین اِستِراتِژی کَردَن، کامپایل کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی

smarować

smarować
چَرب کَردَن، چَرب بودَن، رُوغَن زَدَن، شُکوفِه دادَن، لَکِّه اَنداختَن، لَکِّه دار کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی