معنی bokser - جستجوی لغت در جدول جو
bokser
بوکسور، بومی
ادامه...
بوکسُور، بومی
دیکشنری لهستانی به فارسی
bokser
بوکسور
ادامه...
بوکسُور
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
broker
دلّال
ادامه...
دَلّال
دیکشنری لهستانی به فارسی
oser
جرأت داشتن، جسارت کردن
ادامه...
جُرأت داشتَن، جَسارَت کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Joker
شوخی کننده، جوکر، مسخره باز
ادامه...
شوخی کُنَندِه، جوکِر، مَسخَرِه باز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
coser
سوزن زدن، دوختن
ادامه...
سوزَن زَدَن، دوختَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
toser
سرفه کردن، سرفه
ادامه...
سُرفِه کَردَن، سُرفِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
poser
پرسش کردن، قرار دادن، ژست گرفتن
ادامه...
پُرسِش کَردَن، قَرار دادَن، ژِست گِرِفتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
joker
شوخی کننده، جوکر
ادامه...
شوخی کُنَندِه، جوکِر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
botsen
برخورد کردن، برخورد، تصادم کردن، تصادف کردن، به شدّت کوبیدن
ادامه...
برخورد کَردَن، بَرخُورد، تَصَادُم کَردَن، تَصَادُف کَردَن، بِه شِدَّت کوبیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
bouwer
سازنده
ادامه...
سازَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
besser
بهتر
ادامه...
بِهتَر
دیکشنری آلمانی به فارسی
briser
شکستن
ادامه...
شِکَستَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
brosser
برس کشیدن، قلم مو
ادامه...
بُرِس کِشیدَن، قَلَم مُو
دیکشنری فرانسوی به فارسی
boguer
خراب کردن
ادامه...
خَراب کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
boiter
لنگ لنگ حرکت کردن، لنگی، لنگ لنگ زدن، لنگ لنگان
ادامه...
لَنگ لَنگ حَرَکَت کَردَن، لَنگی، لَنگ لَنگ زَدَن، لَنگ لَنگان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
bomber
برآمدگی پیدا کردن، بمب افکن
ادامه...
بَرآمَدِگی پِیدا کَردَن، بُمب اَفکَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dokter
پزشک، دکتر
ادامه...
پِزِشک، دُکتُر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
broker
دلّال
ادامه...
دَلّال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
boksör
بوکسور
ادامه...
بوکسُور
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
boer
دهقان، کشاورز
ادامه...
دِهقان، کِشاوَرز
دیکشنری هلندی به فارسی