معنی dokter
dokter
پزشک، دکتر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با dokter
douter
douter
شَک کَردَن، شَک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
doktor
doktor
پِزِشک، دُکتُر
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
doter
doter
اِهدا کَردَن، وَقف کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
goûter
goûter
چِشیدَن، بَرایِ طَعم دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
router
router
مَسیر دادَن، رُوتِر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
adopter
adopter
اِتِّخاذ کَردَن، اِتِّخاذ، حِمایَت کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
boiter
boiter
لَنگ لَنگ حَرَکَت کَردَن، لَنگی، لَنگ لَنگ زَدَن، لَنگ لَنگان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Konter
Konter
جَواب دَندان شِکَن، ضِدِّ حَملِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
douteur
douteur
شَکّاک، مَشکوک
دیکشنری فرانسوی به فارسی