معنی briser
briser
شکستن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با briser
brise
brise
نَسِیم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
heiser
heiser
بِه طُورِ خَشِن، خَشِن، گُراز مانَند
دیکشنری آلمانی به فارسی
broker
broker
دَلّال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
abriter
abriter
پَناه دادَن، پَناهگاه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Friseur
Friseur
آرایِشگَر
دیکشنری آلمانی به فارسی
boiter
boiter
لَنگ لَنگ حَرَکَت کَردَن، لَنگی، لَنگ لَنگ زَدَن، لَنگ لَنگان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
brûler
brûler
سوزاندَن، سوختَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
brosser
brosser
بُرِس کِشیدَن، قَلَم مُو
دیکشنری فرانسوی به فارسی
broder
broder
گُلدوزی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی