معنی Pushily - جستجوی لغت در جدول جو
Pushily
به طور گستاخانه، با فشار
ادامه...
بِه طُورِ گُستاخانِه، با فِشار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Mushily
به طور لزج
ادامه...
بِه طُورِ لَزِج
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Pithily
به طور مختصر و مفید، محبّت آمیز
ادامه...
بِه طُورِ مُختَصَر و مُفید، مَحَبَّت آمیز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fussily
حسّاس، به طرز فجیعی
ادامه...
حَسّاس، بِه طَرزِ فَجیعی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fishily
به طور ماهی وار، ماهیگیرانه
ادامه...
بِه طُورِ ماهی وار، ماهیگیرانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Huskily
به صورت خشن
ادامه...
بِه صورَتِ خَشِن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Gustily
با طوفان، شوخی
ادامه...
با طوفان، شوخی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Busily
به طور پرمشغله، پر مشغله
ادامه...
بِه طُورِ پُرمَشغَلِه، پُر مَشغَلِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Lushly
سرسبز
ادامه...
سَرسَبز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Pushy
پر فشار
ادامه...
پُر فِشار
دیکشنری انگلیسی به فارسی