معنی Huskily
Huskily
به صورت خشن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Huskily
Pushily
Pushily
بِه طُورِ گُستاخانِه، با فِشار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Riskily
Riskily
بِه طُورِ پُرخَطَر، با ریسک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sulkily
Sulkily
بِه طُورِ تُرُشرُو، لَعنَتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fussily
Fussily
حَسّاس، بِه طَرزِ فَجیعی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Luckily
Luckily
خُوشبَختانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Gustily
Gustily
با طوفان، شوخی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Hastily
Hastily
بِه سُرعَت، با عَجَلِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Huffily
Huffily
با عَصَبانیَّت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Mushily
Mushily
بِه طُورِ لَزِج
دیکشنری انگلیسی به فارسی