معنی Mushily
Mushily
به طور لزج
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Mushily
Pushily
Pushily
بِه طُورِ گُستاخانِه، با فِشار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fussily
Fussily
حَسّاس، بِه طَرزِ فَجیعی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fishily
Fishily
بِه طُورِ ماهی وار، ماهیگیرانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Messily
Messily
بِه طُورِ نامُرَتَّب، بی نَظم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Huskily
Huskily
بِه صورَتِ خَشِن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Gustily
Gustily
با طوفان، شوخی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Muddily
Muddily
کِدِر، گِل آلود
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Busily
Busily
بِه طُورِ پُرمَشغَلِه، پُر مَشغَلِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Lushly
Lushly
سَرسَبز
دیکشنری انگلیسی به فارسی