جدول جو
جدول جو

معنی Broker - جستجوی لغت در جدول جو

Broker
دلّال، کارگزار
دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از Browser
تصویر Browser
مقدمه مفهومی درباره واژه
مرورگر (Browser) نرم افزاری است که کاربران را قادر می سازد محتوای وب شامل صفحات HTML، تصاویر، ویدئوها، اسکریپت ها و سایر منابع را مشاهده کنند. مرورگرها رابط بین کاربر و شبکه جهانی وب (World Wide Web) هستند و به عنوان دروازه ای برای دریافت، ارسال و رندر داده ها از طریق پروتکل های اینترنتی عمل می کنند. معروف ترین مرورگرها شامل Google Chrome، Mozilla Firefox، Safari، Microsoft Edge و Opera هستند.
کاربرد واژه در برنامه نویسی یا زیرشاخه های فناوری اطلاعات
در توسعه وب، مرورگر نقش مهمی در تست و نمایش صحیح کدهای HTML، CSS و JavaScript ایفا می کند. ابزارهای توسعه دهنده مرورگر (DevTools) امکان بررسی عملکرد DOM، شبکه، عملکرد، و بررسی خطاها را برای توسعه دهندگان فراهم می کنند. در حوزه امنیت سایبری، مرورگرها محل حملات رایجی چون XSS و CSRF هستند و نقش مهمی در حفظ حریم خصوصی کاربران دارند.
مثال های واقعی و کاربردی در زندگی یا پروژه های IT
کاربران از مرورگرها برای انجام فعالیت های روزمره مانند جستجو، خرید آنلاین، استفاده از برنامه های تحت وب (Web Apps)، دسترسی به ایمیل و شبکه های اجتماعی استفاده می کنند. در حوزه کسب وکار، بسیاری از نرم افزارهای سازمانی به صورت تحت وب طراحی شده اند که نیازمند مرورگر برای اجرا هستند.
نقش واژه در توسعه نرم افزار یا معماری سیستم ها
مرورگرها به عنوان کلاینت اصلی در معماری کلاینت-سرور عمل می کنند. آن ها درخواست های HTTP به سرور ارسال می کنند و پاسخ ها را تفسیر و رندر می کنند. در معماری های SPA و PWA، مرورگر نه تنها نمایش دهنده بلکه محیط اجرای کامل برای برنامه است. مرورگرها همچنین قابلیت هایی مانند کش، کوکی، Local Storage و WebAssembly را برای تعامل پیچیده با برنامه ها فراهم می کنند.
شروع استفاده از این واژه در تاریخچه فناوری و تکامل آن در سال های مختلف
اولین مرورگر گرافیکی، Mosaic، در سال 1993 معرفی شد و نقطه آغاز اینترنت مدرن بود. پس از آن Netscape Navigator محبوب شد و سپس اینترنت اکسپلورر توسط مایکروسافت عرضه شد. در دهه 2000، Firefox و سپس Chrome با سرعت و ویژگی های بیشتر سهم زیادی از بازار گرفتند. مرورگرها از رندر صفحات استاتیک به پشتیبانی از WebGL، WebRTC، WebAssembly و PWA رسیده اند.
تفکیک آن از واژگان مشابه
مرورگر با موتور جستجو متفاوت است. مرورگر نرم افزاری برای مشاهده وب سایت هاست، اما موتور جستجو (مانند Google یا Bing) ابزاری برای جستجوی اطلاعات در وب است که از طریق مرورگر قابل دسترسی است. همچنین مرورگر نباید با سیستم عامل اشتباه گرفته شود که خود بستری برای اجرای مرورگر است.
شیوه پیاده سازی واژه در زبان های برنامه نویسی مختلف
برنامه نویسان می توانند با زبان هایی مانند C++، Java و Rust مرورگر سفارشی بسازند. برای تعامل با مرورگر از JavaScript استفاده می شود. توسعه افزونه ها (Extensions) برای مرورگرها با JavaScript و WebExtension APIs انجام می شود. همچنین فریم ورک هایی مانند Electron مرورگر را برای اجرای اپ دسکتاپ استفاده می کنند.
چالش ها یا سوءبرداشت های رایج در مورد آن
یکی از چالش ها، ناسازگاری مرورگرها با ویژگی های CSS یا JavaScript است که توسعه دهندگان را مجبور به انجام تست متقابل می کند. همچنین بسیاری از کاربران تصور می کنند مرورگر همان اینترنت است، در حالی که مرورگر فقط ابزاری برای دسترسی به اینترنت است. امنیت پایین در برخی نسخه های مرورگر نیز مشکل آفرین است.
نتیجه گیری کاربردی برای استفاده در متون تخصصی و آموزشی
مرورگر ابزاری حیاتی برای تعامل کاربران با وب است و شناخت عملکرد داخلی آن برای توسعه دهندگان، معماران سیستم و متخصصان امنیت الزامی است. در متون آموزشی، بررسی نحوه رندر صفحات، مدیریت حافظه، DOM، و امنیت مرورگرها باید مورد توجه قرار گیرد.
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT
جویدن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
بخار کردن، سیگار کشیدن، دود کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
بوکسور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترمز کردن، ترمز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شوخی کننده، جوکر، مسخره باز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوکسور
دیکشنری آلمانی به فارسی
شوخی کننده، جوکر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
آروغ زدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
رویاپرداز
دیکشنری هلندی به فارسی
دلّال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مرز گذاشتن، مرز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بزرگ تر
دیکشنری هلندی به فارسی
صحیح، مناسب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرسایش یافتن، فرسایش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
کارگر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گلدوزی کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
دلّال
دیکشنری لهستانی به فارسی
شکسته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاز زدن، جویدن
دیکشنری پرتغالی به فارسی