معنی éroder
éroder
فرسایش یافتن، فرسایش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با éroder
broder
broder
گُلدوزی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
broker
broker
دَلّال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
gronder
gronder
غُرِّش کَردَن، سَرزَنِش کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
morder
morder
گاز گِرِفتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Broker
Broker
دَلّال، کَارگُزَار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
rodear
rodear
اِحاطِه کَردَن، را اِحاطِه کُنَند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ériger
ériger
بَر پا کَردَن، ایستادِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Proper
Proper
صَحیح، مُناسِب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
rodear
rodear
اِحاطِه کَردَن، را اِحاطِه کُنَند
دیکشنری پرتغالی به فارسی