معنی Broker
Broker
دلّال، کارگزار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Broker
broker
broker
دَلّال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Broken
Broken
شِکَستِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
broker
broker
دَلّال
دیکشنری لهستانی به فارسی
broder
broder
گُلدوزی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Worker
Worker
کارگَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
éroder
éroder
فَرسایِش یافتَن، فَرسایِش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Proper
Proper
صَحیح، مُناسِب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
groter
groter
بُزُرگ تَر
دیکشنری هلندی به فارسی
Border
Border
مَرز گُذاشتَن، مَرز
دیکشنری انگلیسی به فارسی