معنی roer
roer
گاز زدن، جویدن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با roer
roer
roer
جَویدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
roter
roter
آروغ زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
doer
doer
دَرد کَردَن، صَدَمِه دیدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
moer
moer
خراشیدَن، آسیاب کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
boer
boer
دِهقان، کِشاوَرز
دیکشنری هلندی به فارسی
roem
roem
شُکوه، شُهرَت
دیکشنری هلندی به فارسی