- گوهرشاد (دخترانه)
- دارای سرشتی شاد و خوشحال، نام همسر شاهرخ میرزا پسر امیرتیمور پادشاه گورکانی که مسجد گوهرشاد مشهد به دستور او ساخته شد
معنی گوهرشاد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شاهزاده، شاه زاد
پاشندۀ گوهر، گوهرافشان
دارای نژاد نیک، اصیل و نجیب
گوهرافشان، گوهرریز، گوهربار
آنکه گوهر بشناسد، جواهرشناس
آنچه بر آن جواهر نشانده باشند
دارای گوهر، کنایه از دارای نژاد نیک، اصیل
گوهربارنده، گوهرافشان، کنایه از چشم اشکبار
دارای نژادی اصیل نژاده: طاهری گوهر نژادی از نژاد طاهری عزم او عزم و کمال او کمال ورای رای. (منوچهری)
جای گوهر صندوقچه جواهر
شمشیر آب داده و جوهردار
نثار کننده گوهر، گوهرافشان، جوانمرد، ریزنده قطرات (ابر)
درخشان مانند گوهر
جواهرات، جواهر
آنچه از آن گوهر برآید
در گذشته چون زن آبستنی که زادنش نزدیک بود می مرد او را رد گور می نهادند و شخصی را روی گور می گماشتند ونی یا لوله ای از درون گور به بیرون می گذاشتند تا چون کودک زاده شود صدایش از آن لوله شنیده شود و گور را بشکافند و بیرون آورند. عامه این کودکان را گورزا می گفتند و معتقد بودند که چنین کودکی کوتاه قد خواهد شد، کوتاه قد کوتوله: درخت کوتاهی که مثل گورزا ها رشد نکرده مانده بود دیده میشد
قطعات مکعب مستطیل سربی بابعاد مختلف که برای پر کردن جای خالی در سطور چیده شده و تنظیم سطر حاوی حروف بکار میرود، واحد اندازه فواصل بین حروف معادل 48 پند
آنکه جواهر بخاید
جنتیانا، گیاهی با ساقۀ بلند میان تهی گره دار، برگ های شبیه برگ کدو و گل های سرخ مایل به کبود که در کوه ها و جاهای نمناک و سایه دار می روید، دم کردۀ ریشۀ آن برای درمان اسهال، سوءهاضمه، کرم معده و یرقان به کار می رود، کوشاد