- گوهرستان
- جایی که در آن گوهر باشد
معنی گوهرستان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قبرستان
قبرستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد
وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، گورسان، کرباس محلّه، گوردان، مروزنه، مرزغن، ستودان
وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، گورسان، کرباس محلّه، گوردان، مروزنه، مرزغن، ستودان
قبرستان
جایی که در آن گوهر باشد
گازرگاه، رخت شوی خانه
گوهرافشان، گوهرریز، گوهربار
پراکنده کنندۀ گوهر، گوهرپاش
آنچه بر آن جواهر نشانده باشند
رخت شوی خانه: هر روز جامه های مردمان بر پشت او نهادی و بگازرستان بردی
تابنده چون گوهر، پیراهنی که زنان در موسم گرما در بر کنند و آن چنان لطیف باشد که بدن از ورای آن پیداست: برشته زر خورشید نور بافنده که بافت بر قد گیتی قبای گوهر تاب. (خاقانی)
تابنده چون گوهر، پیراهنی که زنان در موسم گرما در بر کنند و آن چنان لطیف باشد که بدن از ورای آن پیداست: برشته زر خورشید نور بافنده که بافت بر قد گیتی قبای گوهر تاب. (خاقانی)
شهر بزرگ با توابع
زمینی که دارای شوره است شوره زار
شوره زار، زمین پرشوره
جایی که در آن کوه بسیار باشد، کوهسار
جائی که کوه بسیار باشد و آنرا کهستان هم نیز گویند
جایی که در آن درخت گردو بسیار باشد
جای گوهر صندوقچه جواهر
((شَ رِ))
فرهنگ فارسی معین
شهر بزرگ با توابع آن، هر یک از تقسیمات اداری استان که خود به چند بخش تقسیم می شود و زیر نظر فرماندار اداره می شود
درخشان مانند گوهر
بخشی از یک استان، شامل شهر و توابع آن، شارستان، شارسان، شارستان
جواهرات، جواهر
قبرستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد
گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، کرباس محلّه، گوردان، مروزنه، مرزغن، ستودان
گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، کرباس محلّه، گوردان، مروزنه، مرزغن، ستودان
گورستان قبرستان: یکی گورسان کرد ازان دشت کین که جایی ندیدند پیدا زمین