جدول جو
جدول جو

معنی کوهستان

کوهستان((هِ))
زمینی که در آن کوه بسیار باشد
تصویری از کوهستان
تصویر کوهستان
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کوهستان

کوهستان

کوهستان
جائی که کوه بسیار باشد و آنرا کهستان هم نیز گویند
کوهستان
فرهنگ لغت هوشیار

کوهستان

کوهستان
نام ولایتی است از خراسان که آن را کهستان هم می گویند و معرب آن قهستان است و به تعریب اشتهار دارد. (برهان). قهستان. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). این ناحیه که در قسمت جنوب خراسان کنونی است، شامل بیرجند و طبس و قاین و گناباد و تون و ترشیز و خواف بوده و از سوی مغرب به کویرلوت و از سوی جنوب به سیستان محدود می شده است. رجوع به قهستان و سرزمینهای خلافت شرقی صص 377-388 شود
لغت نامه دهخدا

کوهستان

کوهستان
معروف است که کوهسار باشد، یعنی جایی که درآنجا کوه بسیار است. (برهان). جایی که کوه بسیار باشد و آن را کهستان نیز گویند و عرب قهستان کرده و دراغلب ولایات قهستان نام ولایتی است، چنانکه در خراسان قاین و قهستان و در عراق قهستان قریب به قم... (آنندراج). هر جای احاطه شده از کوه و بیشه. (ناظم الاطباء). (از: کوه + ستان، پسوند مکان). مخفف آن کهستان، قهستان (معرب). (حاشیۀ برهان چ معین). زمینی که کوه در آن بسیار باشد. (فرهنگ فارسی معین) :
پلنگان را به کوهستان پناه است
نهنگان را به دریا جایگاه است.
نظامی (خسرو و شیرین چ وحید ص 246).
برنده ره بیابان در بیابان
به کوهستان ارمن شد شتابان.
نظامی (خسرو و شیرین ایضاً ص 56).
اگر باران به کوهستان نبارد
به سالی دجله گردد خشک رودی.
سعدی.
و رجوع به کهستان شود.
، هر جائی که عبور از آن ممکن نباشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

کوهستان

کوهستان
یکی از دهستانهای بخش کلاردشت که در شهرستان نوشهر واقع است. این دهستان در قسمت غربی رود خانه چالوس قرار دارد. از 22 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است و در حدود 4600 تن سکنه دارد. قرای مهم آن عبارت است از: فشکور، دلیر، ناتر، تویر، هریجان و ولی آباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

کوهستان

کوهستان
قبل از این سمرقند را نیز می گفته اند. (برهان). سمرقند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

کوهستانی

کوهستانی
منسوب به کوهستان کوهی جبلی: منطقه کوهستانی ناحیه کوهستانی
کوهستانی
فرهنگ لغت هوشیار