جدول جو
جدول جو

معنی گوهرفتال

گوهرفتال
پراکنده کنندۀ گوهر، گوهرپاش
تصویری از گوهرفتال
تصویر گوهرفتال
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گوهرفتال

گهرفتال

گهرفتال
مخفف گوهرفتال. گهرپراکننده و گهرافشاننده. گهرپاشنده. (از لغت فرس اسدی) :
گهرفتال شد این دیده از جفای کسی
که بود نزد من او را تمام ریز فتال.
شاهسار (از لغت فرس)
لغت نامه دهخدا

گوهر تاو

گوهر تاو
تابنده چون گوهر، پیراهنی که زنان در موسم گرما در بر کنند و آن چنان لطیف باشد که بدن از ورای آن پیداست: برشته زر خورشید نور بافنده که بافت بر قد گیتی قبای گوهر تاب. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار

گوهر تاب

گوهر تاب
تابنده چون گوهر، پیراهنی که زنان در موسم گرما در بر کنند و آن چنان لطیف باشد که بدن از ورای آن پیداست: برشته زر خورشید نور بافنده که بافت بر قد گیتی قبای گوهر تاب. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار

گهر فتال

گهر فتال
گوهر فتال: گهر فتال شد این دیده از جفای کسی ک بود نزد من او را تمام ریز فتال. (شاهسار)
فرهنگ لغت هوشیار