از مردم شوشتر، لهجۀ مردم شوشتر، تهیه شده در شوشتر، نوعی پارچه یا فرش که در شوشتر بافته می شد، برای مثال نگر ز سنگ چه مایه به است گوهر سرخ / ز خستوانه چه مایه به است شوشتری (معروفی - شاعران بی دیوان - ۱۴۴)، در موسیقی گوشه ای در دستگاه همایون
از مردم شوشتر، لهجۀ مردم شوشتر، تهیه شده در شوشتر، نوعی پارچه یا فرش که در شوشتر بافته می شد، برای مِثال نگر ز سنگ چه مایه بِه است گوهر سرخ / ز خستوانه چه مایه بِه است شوشتری (معروفی - شاعران بی دیوان - ۱۴۴)، در موسیقی گوشه ای در دستگاه همایون
حالت و چگونگی گوشدار، دارای آلت شنوائی بودن، عمل گوشدار، کنایه از پرداخت احوال و تربیت و غیره، (آنندراج)، محافظت، حراست، رعایت: گر ایزد بدین نوبه یاری کند تو را و مرا گوشداری کند، شمسی (یوسف و زلیخا)، چو جان در تنش گوشداری کنند به مهر اندرون استواری کنند، شمسی (یوسف و زلیخا)، ، گوش داشتن، استماع، اصغاء، شنودن، نیوشیدن، خبرداری، چه خبر از راه گوش معلوم میشود، (چراغ هدایت) : چو در غلام بناگوش همچو سیم توایم به گوشداری ما کوش چون یتیم توایم، درویش دهکی (از چراغ هدایت)، ولی در این بیت گوشداری به معنی محافظت و حراست است
حالت و چگونگی گوشدار، دارای آلت شنوائی بودن، عمل گوشدار، کنایه از پرداخت احوال و تربیت و غیره، (آنندراج)، محافظت، حراست، رعایت: گر ایزد بدین نوبه یاری کند تو را و مرا گوشداری کند، شمسی (یوسف و زلیخا)، چو جان در تنش گوشداری کنند به مهر اندرون استواری کنند، شمسی (یوسف و زلیخا)، ، گوش داشتن، استماع، اصغاء، شنودن، نیوشیدن، خبرداری، چه خبر از راه گوش معلوم میشود، (چراغ هدایت) : چو در غلام بناگوش همچو سیم توایم به گوشداری ما کوش چون یتیم توایم، درویش دهکی (از چراغ هدایت)، ولی در این بیت گوشداری به معنی محافظت و حراست است
منسوب به پوشال. ساخته از پوشال، ضعیف ناتوان. یا دولت (مملکت) پوشالی. دولتی (مملکتی) کوچک و ضعیف که میان دو یا چند دولت قوی قرار گیرد تا تماسی میان آنها نباشد
منسوب به پوشال. ساخته از پوشال، ضعیف ناتوان. یا دولت (مملکت) پوشالی. دولتی (مملکتی) کوچک و ضعیف که میان دو یا چند دولت قوی قرار گیرد تا تماسی میان آنها نباشد