جدول جو
جدول جو

معنی لوشاره

لوشاره
زمینی که سیل از آن عبور کرده باشد، لوره، لورکند
تصویری از لوشاره
تصویر لوشاره
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با لوشاره

لوشاره

لوشاره
لور. (جهانگیری). زمینی را گویند که آن را سیلاب کنده باشد. (برهان). لورکند. سیلاب کند. آبراه
لغت نامه دهخدا

لوشابه

لوشابه
چرب و شیرین و دلکش باشد، اعم از طعام و خوردنی و سخن و کلام شنیدنی
فرهنگ لغت هوشیار

خوشاره

خوشاره
نام محلی کنار راه زاهدان به بیرجند میان خونیک و قائم آباد، واقع در 268740گزی زاهدان. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

لوشابه

لوشابه
آب ممزوج به لوش. لوشاب. آب لای ناک، چرب و شیرین و دلکش باشد اعم از طعام و خوردنی وسخن و کلام شنیدنی. (برهان). چرب و شیرین را گویند اعم از آنکه طعامی باشد یا سخنی. (جهانگیری). لوسانه که چاپلوسی کردن و فروتنی و تملق نمودن باشد. (برهان). به معنی اخیر ظاهراً تصحیف لوشانه و لوسانه است
لغت نامه دهخدا

لواره

لواره
نام دپارتمانی متشکل از ارلئانه و گاتینه و قسمت کوچکی از بِرّی به فرانسه. دارای 2 آرندیسمان و 31 کانتون و 349 کمون و 342679 تن سکنه
نام رود کوچکی به فرانسه از شعب شط لوار. دارای 12هزار گز درازا
لغت نامه دهخدا

وشاره

وشاره
دهی جزو دهستان حومه بخش دستجرد شهرستان قم واقع در 5 هزارگزی جنوب دستجرد و راه عمومی. کوهستانی و سردسیری است. سکنه 486 تن. آب آن از قنات و در بهار از رود محلی. محصول آنجا غلات، بنشن، یونجه، انگور زیاد و معروف، بادام و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد و از دستجرد میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا