حالت و چگونگی گوشدار، دارای آلت شنوائی بودن، عمل گوشدار، کنایه از پرداخت احوال و تربیت و غیره، (آنندراج)، محافظت، حراست، رعایت: گر ایزد بدین نوبه یاری کند تو را و مرا گوشداری کند، شمسی (یوسف و زلیخا)، چو جان در تنش گوشداری کنند به مهر اندرون استواری کنند، شمسی (یوسف و زلیخا)، ، گوش داشتن، استماع، اصغاء، شنودن، نیوشیدن، خبرداری، چه خبر از راه گوش معلوم میشود، (چراغ هدایت) : چو در غلام بناگوش همچو سیم توایم به گوشداری ما کوش چون یتیم توایم، درویش دهکی (از چراغ هدایت)، ولی در این بیت گوشداری به معنی محافظت و حراست است