پرده ای که در کشتی بادی نصب می کنند برای استفاده از قوۀ وزش باد جهت حرکت دادن کشتی، خیمۀ کشتی، شراع، گریبان، سرآستین بادبان اخضر: بادبان سبز، کنایه از آسمان
پرده ای که در کشتی بادی نصب می کنند برای استفاده از قوۀ وزش باد جهت حرکت دادن کشتی، خیمۀ کشتی، شراع، گریبان، سرآستین بادبان اخضر: بادبان سبز، کنایه از آسمان
دربان، پاسبان درگاه، نگهبان بارگاه پادشاه پرده دار مقرّب پادشاه که در همۀ اوقات می توانسته به حضور سلطان برود و واسطۀ میان شاه و مردم باشد، پردگی، پردگین، حاجب، سادن، ایشیک آقاسی، آغاجی نوبتی
دربان، پاسبان درگاه، نگهبان بارگاه پادشاه پرده دار مقرّب پادشاه که در همۀ اوقات می توانسته به حضور سلطان برود و واسطۀ میان شاه و مردم باشد، پَردِگی، پَردِگین، حاجِب، سادِن، ایشیک آقاسی، آغاجی نوبتی
پاسبان رود، نگهبان و محافظ رود: چو آمد بنزدیک اروندرود فرستاد زی رودبانان درود، فردوسی، چنان خوار برگشت از او رودبان که جان را همی گفت پدرود مان، فردوسی
پاسبان رود، نگهبان و محافظ رود: چو آمد بنزدیک اروندرود فرستاد زی رودبانان درود، فردوسی، چنان خوار برگشت از او رودبان که جان را همی گفت پدرود مان، فردوسی
دهی است از بخش سرباز شهرستان ایرانشهر واقع در 22هزارگزی جنوب سرباز و در کنار راه مالرو سرباز به فیروزآباد، منطقه ای است کوهستانی و هوایی گرم دارد، سکنۀ آن در حدود 75 تن است، آب آن از رودخانه تأمین میشودو از محصولات عمده اش غلات و برنج و خرما قابل ذکر است، شغل اهالی زراعت است و سکنه از طایفۀ سرباز هستند، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از بخش سرباز شهرستان ایرانشهر واقع در 22هزارگزی جنوب سرباز و در کنار راه مالرو سرباز به فیروزآباد، منطقه ای است کوهستانی و هوایی گرم دارد، سکنۀ آن در حدود 75 تن است، آب آن از رودخانه تأمین میشودو از محصولات عمده اش غلات و برنج و خرما قابل ذکر است، شغل اهالی زراعت است و سکنه از طایفۀ سرباز هستند، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان بهمئی گرم سیر بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان که در 12 هزارگزی شمال باختری لک لک مرکز دهستان و 45 هزارگزی خاور شوسۀ جایزان به آغاجاری واقع شده و سکنۀ آن 40 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
ده کوچکی است از دهستان بهمئی گرم سیر بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان که در 12 هزارگزی شمال باختری لک لک مرکز دهستان و 45 هزارگزی خاور شوسۀ جایزان به آغاجاری واقع شده و سکنۀ آن 40 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
بر وزن بوستان، پاردم چاروا را گویند و آن چرم یا نواری باشد که در زیر دم ستوران گذارند، (برهان)، بندی است که به زیر دم اسب و دیگر ستوران جنس آن افتد استواری زین و پالان را، (مؤلف) : چوخر ندارم و خربنده نیستم ای جان من از کجا غم پالان و گوزبان ز کجا؟ مولوی (از رشیدی و جهانگیری و انجمن آرا و آنندراج)
بر وزن بوستان، پاردم چاروا را گویند و آن چرم یا نواری باشد که در زیر دم ستوران گذارند، (برهان)، بندی است که به زیر دم اسب و دیگر ستوران جنس آن افتد استواری زین و پالان را، (مؤلف) : چوخر ندارم و خربنده نیستم ای جان من از کجا غم پالان و گوزبان ز کجا؟ مولوی (از رشیدی و جهانگیری و انجمن آرا و آنندراج)
مقبری ّ، (صراح) (منتهی الارب)، محافظ گور، حافظ و نگاهبان قبور، پاسبان قبور، خادم قبرستان یا مقبره: یکی بنده باشم روان تو را پرستش کنم گوربان تو را، فردوسی
مَقْبری ّ، (صراح) (منتهی الارب)، محافظ گور، حافظ و نگاهبان قبور، پاسبان قبور، خادم قبرستان یا مقبره: یکی بنده باشم روان تو را پرستش کنم گوربان تو را، فردوسی
درختی در بهشت، آنکه با دستی خورد و با دستی منع کند، پیشوا. فرمانده. رئیس، کندۀ چوبینی مر صنعتکاران را که بر زمین نشانند برای جلا دادن کارهای خود، گریبان پیراهن و گردن و سینۀ پیراهن. (ناظم الاطباء) ، کوهان شتر: رحم آمد مر شتر راگفت هین برجه و بر گردبان من نشین. مولوی
درختی در بهشت، آنکه با دستی خورد و با دستی منع کند، پیشوا. فرمانده. رئیس، کندۀ چوبینی مر صنعتکاران را که بر زمین نشانند برای جلا دادن کارهای خود، گریبان پیراهن و گردن و سینۀ پیراهن. (ناظم الاطباء) ، کوهان شتر: رحم آمد مر شتر راگفت هین برجه و بر گردبان من نشین. مولوی
قسمی از جهاز شتر، چوب جهاز شتر. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس) : رحم آمد مر شتر را، گفت هین برجه و بر کودبان من نشین. مولوی (مثنوی). چو خر ندارم خربنده نیستم ای جان من از کجا غم پالان و کودبان ز کجا. مولوی
قسمی از جهاز شتر، چوب جهاز شتر. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس) : رحم آمد مر شتر را، گفت هین برجه و بر کودبان من نشین. مولوی (مثنوی). چو خر ندارم خربنده نیستم ای جان من از کجا غم پالان و کودبان ز کجا. مولوی