جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با رسدبان

رسدبان

رسدبان
پایه ور شهربانی معادل ستوان ارتش. (لغات فرهنگستان). پایه ور شهربانی معادل ستوان ارتش... این اصطلاح در زمان رضاشاه مدتی متداول بود و سپس ملغی گردید. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

رسد بان

رسد بان
پایه ور شهربانی نظیر ستوان ارتش. توضیح: این اصطلاح در زمان رضا شاه پهلوی مدتی متداول بود و سپس ملغی گردید
فرهنگ لغت هوشیار

رصدبان

رصدبان
که رصد بگیرد. منجم. (یادداشت مؤلف). رصدانگیز، راهبان. باجگیر راه. آنکه در راه از عابران خراج گیرد. رصددار: و با رصدبانان خیانت مکن. (منتخب قابوسنامه ص 182).
غم ز لب باج نفس می گیرد
عمر در کار رصدبان چه کنم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

رودبان

رودبان
پاسبان رود، نگهبان و محافظ رود:
چو آمد بنزدیک اروندرود
فرستاد زی رودبانان درود،
فردوسی،
چنان خوار برگشت از او رودبان
که جان را همی گفت پدرود مان،
فردوسی
لغت نامه دهخدا

رودبان

رودبان
دهی است از بخش سرباز شهرستان ایرانشهر واقع در 22هزارگزی جنوب سرباز و در کنار راه مالرو سرباز به فیروزآباد، منطقه ای است کوهستانی و هوایی گرم دارد، سکنۀ آن در حدود 75 تن است، آب آن از رودخانه تأمین میشودو از محصولات عمده اش غلات و برنج و خرما قابل ذکر است، شغل اهالی زراعت است و سکنه از طایفۀ سرباز هستند، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

رادمان

رادمان
دارمان، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی
رادمان
فرهنگ نامهای ایرانی

دیدبان

دیدبان
شخصی را گویند که برجای بلند مانند سر کوه و بالای کشتی نشیند و هر چه از دور بیند خبر دهد
فرهنگ لغت هوشیار