جدول جو
جدول جو

معنی گنادیش - جستجوی لغت در جدول جو

گنادیش
(گَ رَ / رِ)
ده کوچکی است از دهستان حصن بخش زرند شهرستان کرمان که در 40000 گزی باختر زرند و 16000گزی خاور راه مالرو زرند به راور قرار گرفته است. سکنۀ آن 27 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایرن ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صنادید
تصویر صنادید
مهتران، بزرگان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قنادیل
تصویر قنادیل
قندیل ها، مشعلهایی که از سقف آویزان می کنند، چراغ آویز ها، جمع واژۀ قندیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اندایش
تصویر اندایش
گل کاری، گل مالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صنادیق
تصویر صنادیق
صندوق ها، جعب های بزرگ چوبی یا فلزی، کنایه از خزانه ها، کنایه از تابوت ها، جمع واژۀ صندوق
فرهنگ فارسی عمید
فرقه ای از سوفسطائیان که منکر حقیقت اشیا بوده و بسیاری از حقایق را اوهام و خیالات باطل می دانسته اند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گنجایش
تصویر گنجایش
ظرفیت، توانایی نگهداری چیزی در خود، توانایی، در ریاضیات حجم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زنادیق
تصویر زنادیق
زندیق ها، کافران، جمع واژۀ زندیق
فرهنگ فارسی عمید
(حَ)
جمع واژۀ حندیره، به معنی سیاهی دیده. (منتهی الارب). رجوع به حندیره شود، جمع واژۀ حندر، جمع واژۀ حندره. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
ریگ توده های دراز. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) ، ریگ توده های خرد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، جمع واژۀ حندج، جمع واژۀ حندوجه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (آنندراج). رجوع به حندج و حندوجه شود
لغت نامه دهخدا
(حَ)
ج حنفش و حنفیش. (اقرب الموارد). رجوع به حنفش شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
جمع واژۀ بندوق، بمعنی تفنگ. (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به بندق و به بندوق شود
لغت نامه دهخدا
(اَ یِ)
از انداییدن و اندودن، . کاهگل کردن وگلابه و گچ مالیدن. (برهان قاطع) (از هفت قلزم) (آنندراج). انداییدن. (ناظم الاطباء). کاهگل کردن. (شرفنامۀ منیری) (فرهنگ سروری) (مؤید الفضلاء). اندودگی وگل مالی. (فرهنگ رشیدی). گل کاری. گل مالی. (فرهنگ فارسی معین).
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ انبوش. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). رجوع به انبوش شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
پراکنده بهر سوی: ذهبوا انادید، بهرسوی پراکنده رفتند، و همچنین است ذهبوا تنادید. (ازمنتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
نام سلسله ای بوده است که از 801 تا 1008 هجری قمری (1399 - 1599 میلادی)، در قسمتی از هندوستان حکومت کرده اند، نخستین پادشاه این خاندان ناصرخان اولین فرمانروای مسلم خاندیش است که خود را از زیر باراطاعت سلاطین دهلی بیرون آورد و مدعی رساندن نسب خویش بخلیفۀ ثانی عمر شد، این شخص از راه مواصلت با پادشاهان گجرات نسبت داشت و ممالک او که شامل درۀ سفلای نهر تپتی نیز بود با خاک گجرات فقط بواسطۀ بیشه ای مجزا میشد و پایتخت او شهر برهان پور و در نزدیکی قلعۀ اسیرگره بود، اکبرشاه برهان پور را گرفت و در 970هجری قمری (1562 میلادی) پادشاه آن را دست نشاندۀ خود کردولی خاندیش تا سال 1008 هجری قمری ضمیمۀ ممالک مغول نشده بود، در این تاریخ قلعۀ اسیرگره پس از شش ماه محاصره مسخر گردید و سلسلۀ سلاطین خاندیش برافتاد،
این سلسه بدست مغولان برافتاد، (از طبقات سلاطین لین پول ص 285 و معجم الانساب زمباور صص 434 - 435)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ اکدش، به معنی اسبی که نژادی اصیل نداشته باشد. دزی در ذیل قوامیس العرب گوید: از زبان ترکی اخذ شده است. و صاحب قطر المحیط آورده که عامی است: و هم (بنوکلاب) یرکبون الاکادیش. (صبح الاعشی ج 1 ص 241) (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
گروهی از پارسیان قدیم که خلاف احکام و قرارداد شریعت آزر هوشنگ یعنی مه آباد پیغمبر عجم کردندی و آنان را ارباب شریعت آزر هوشنگ، اهرمن و دیو و گمراه خواندندی و ملامت کردندی و گروهی که متابعت احکام کتاب پیمان فرهنگ آزر هوشنگ می کردند بضد این طایفه آنان را فرشته و سروش و سپاهی و به دین و سهی کیش و زنادیل می نامیده اند و این دو لغت در فرهنگها نیست. از دبستان نقل شده است. (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ظاهراً از برساخته های فرقۀ آذر کیوان است
لغت نامه دهخدا
تصویری از قنادیل
تصویر قنادیل
جمع قندیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صنادید
تصویر صنادید
مهتران و بزرگان، اشراف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انادید
تصویر انادید
به گونه رمن پراکندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انابیش
تصویر انابیش
جمع انبوش، تره های بر کنده، درختان بر کنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنجایش
تصویر گنجایش
وسعت گنجیدن، ظرفیت، وسعت، شایستگی، سود و نفع، گنجایش پذیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گندایی
تصویر گندایی
بدبویی عفونت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندایش
تصویر اندایش
گل کاری گل مالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنادید
تصویر قنادید
روش راه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صنادیق
تصویر صنادیق
جمع صندوق، تبنگوها گنجه ها جمع صندوق جعبه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فنادیق
تصویر فنادیق
جمع فندق، کاروانسراها، مسافرخانه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنادیل
تصویر قنادیل
((قَ))
جمع قندیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گنجایش
تصویر گنجایش
((گُ یِ))
ظرفیت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اندایش
تصویر اندایش
((اَ یِ))
گل کاری، گل مالی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زنادیق
تصویر زنادیق
((زَ))
جمع زندیق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گردایش
تصویر گردایش
مجموع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گنجایش
تصویر گنجایش
حجم، ظرفیت
فرهنگ واژه فارسی سره
ظرفیت
دیکشنری اردو به فارسی