جدول جو
جدول جو

معنی عنادیه

عنادیه
فرقه ای از سوفسطائیان که منکر حقیقت اشیا بوده و بسیاری از حقایق را اوهام و خیالات باطل می دانسته اند
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با عنادیه

عنادیه

عنادیه
قضیۀ عنادیه، (اصطلاح منطق) عنادیه نوعی از قضیۀ شرطیۀ منفصله است. رجوع به قضیه شود
لغت نامه دهخدا

عنادیه

عنادیه
قسمی از استعاره است، و آن وقتی است که اجتماع مستعار و مستعارمنه در چیزی امکان پذیر نباشد، مانند میتاً ضالاً، در این آیۀ ’اء وَ من کان میتاً فأحییناه’ (قرآن 122/6) که منظور از ’میت’ ضال و شخص گمراه است که این دو با هم جمعپذیر نباشند. ضد استعارۀ عنادیه، استعارۀ وفاقیه است. رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون، تحت عنوان ’استعاره’ شود
لغت نامه دهخدا

عنادیه

عنادیه
فرقه ای هستند از سوفسطائیان که حقایق اشیاء را منکر باشند و آنها را اوهام و خیالات باطل، چون نقش بر آب پندارند. (از اقرب الموارد). رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و تعریفات جرجانی شود
لغت نامه دهخدا

عبادیه

عبادیه
نیایندگان شاخه ای از رویگردانان (خوارج) و یاران عبدالله بن اباض آنان را اباضیه نیز می نامند
فرهنگ لغت هوشیار

عبادیه

عبادیه
دهی است به مرج. (از اللباب) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

عمادیه

عمادیه
نام باغی است در کرمانشاه. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

عمادیه

عمادیه
نام یکی از طوایف کرد است که ’مسعودی’ آنها را ذکر کرده است و این طایفه مشهور به ’بهدینان’ نیز می باشند. رجوع به کرد تألیف رشیدیاسمی ص 113 و 123 شود
لغت نامه دهخدا