- گز
درختی کوتاه و بوته مانند با خوشه های گل سفید یا سرخ رنگ و برگ های ریز که از ساقۀ آن گزانگبین گرفته می شود و چوب آن برای سوختن استفاده می شود
نوعی شیرینی که با شیرۀ گز، شکر و سفیدۀ تخم مرغ درست می کنند و لای آن مغز پسته یا بادام می گذارند
واحد اندازه گیری طول برابر با ۱۶ گره
گس، زمخت،برای مثال چند پختی تلخ و تیز و شور گز / این یکی بار امتحان شیرین بپز (مولوی - ۷۵۹)
پسوند متصل به واژه به معنای گزنده مثلاً غریب گز
گز کردن: اندازه کردن پارچه یا زمین با گز، ذرع کردن
نوعی شیرینی که با شیرۀ گز، شکر و سفیدۀ تخم مرغ درست می کنند و لای آن مغز پسته یا بادام می گذارند
واحد اندازه گیری طول برابر با ۱۶ گره
گس، زمخت،
پسوند متصل به واژه به معنای گزنده مثلاً غریب گز
گز کردن: اندازه کردن پارچه یا زمین با گز، ذرع کردن
