جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گزیرستنی

گریستنی

گریستنی
درخور گریستن. لایق گریستن. رجوع به گریستن شود
لغت نامه دهخدا

زیستنی

زیستنی
ازدر زیستن. درخور زیستن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). شایستۀ حیات و زندگانی. لایق زندگی کردن. رجوع به زیستن شود، که زیستن او ضرور است. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا