جدول جو
جدول جو

معنی گز

گز((گَ))
واحد طول که در قدیم معادل 24 انگشت بود
گز نکرده پاره کردن: کنایه از کاری را نسنجیده و از روی بی فکر کردن
تصویری از گز
تصویر گز
فرهنگ فارسی معین