جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گزارشات

گزارشات

گزارشات
رمن نادرست از گزارش پارسی گزارش ها جمع (غلط) گزارشگزارشهااخبار
گزارشات
فرهنگ لغت هوشیار

سفارشات

سفارشات
توصیه در نگاهداری و محافظت چیزی یا اجرای امری، دستور دادن فرمایش، دستور فرمان، جمع سفارشات (به سیاق عربی)
فرهنگ لغت هوشیار

گزارشگر

گزارشگر
گزارش دهنده، مورخ، تعبیر کنندۀ خواب، طرح کننده، طراح
گزارشگر
فرهنگ فارسی عمید

هزارشاخ

هزارشاخ
فاشَرا، گیاهی خاردار با تارهایی شبیه تاک و میوه ای سرخ رنگ و خوشه دار به اندازۀ نخود که به گیاهان و اشیای نزدیک خود می پیچد و مصرف دارویی دارد
سِپیدتاک، سِپیتاک، سِفیدتاک، سیاه دارو، ماردارو، هِزارکِشان، هِزارجِشان، هِزاراَفشان، اَرجالون، بَرْوانیا
هزارشاخ
فرهنگ فارسی عمید

نگارشات

نگارشات
رمن بندی نادرست نگارش پارسی نگار ش ها جمع نگارش: ... لا سیماانشا رسائل و انواع نگارشات
فرهنگ لغت هوشیار