راهی که بر بلندی کوه واقع شود و آن را گردنه نیز خوانند. (آنندراج) : چو پا بر سایۀ گردن نهاده بگردنگاه راهش اوفتاده. ابوطالب کلیم (در مذمت اسب از آنندراج). از در گوشت دل حسرت نصیبان خسته است راه گردنگاه رخ را این حرامی بسته است. محسن تأثیر (آنندراج)
راهی که بر بلندی کوه واقع شود و آن را گردنه نیز خوانند. (آنندراج) : چو پا بر سایۀ گردن نهاده بگردنگاه راهش اوفتاده. ابوطالب کلیم (در مذمت اسب از آنندراج). از در گوشت دل حسرت نصیبان خسته است راه گردنگاه رخ را این حرامی بسته است. محسن تأثیر (آنندراج)
دهی است از دهستان منصوری بخش مرکزی شهرستان شاه آباد، واقع در 30000گزی جنوب خاوری شاه آباد و 7000گزی قلعۀ چقاجنگه. هوای آنجا سردسیر و دارای 471 تن جمعیت است. آب آنجا از رود خانه راوند تأمین میشود. محصول آن غلات دیم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است و عده ای از گله داران گرمسیر به شیروان چرداول میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان منصوری بخش مرکزی شهرستان شاه آباد، واقع در 30000گزی جنوب خاوری شاه آباد و 7000گزی قلعۀ چقاجنگه. هوای آنجا سردسیر و دارای 471 تن جمعیت است. آب آنجا از رود خانه راوند تأمین میشود. محصول آن غلات دیم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است و عده ای از گله داران گرمسیر به شیروان چرداول میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
جای گردش. محل گردش: کجا پرگار گردش ساز گردد به گردشگاه اول بازگردد. نظامی. فلک را کرده گردان بر سر خاک زمین را جای گردشگاه افلاک. نظامی. رجوع به گاه شود، تماشاگاه. تفرج گاه. جائی که برای تفریح بدانجا شوند چون باغ، بستان و غیره
جای گردش. محل گردش: کجا پرگار گردش ساز گردد به گردشگاه اول بازگردد. نظامی. فلک را کرده گردان بر سر خاک زمین را جای گردشگاه افلاک. نظامی. رجوع به گاه شود، تماشاگاه. تفرج گاه. جائی که برای تفریح بدانجا شوند چون باغ، بستان و غیره
اطراف. کمر. میان. لگن خاصره: دریغ آن کمربند و آن گردگاه دریغ آن کئی برز و بالای شاه. فردوسی. دلیران به خوردن نهادند سر چو آسوده شد گردگاه از کمر. فردوسی
اطراف. کمر. میان. لگن خاصره: دریغ آن کمربند و آن گردگاه دریغ آن کئی برز و بالای شاه. فردوسی. دلیران به خوردن نهادند سر چو آسوده شد گردگاه از کمر. فردوسی
دعایی است که بر اطراف کاغذ پاره ای نویسند و نام غلام یا کنیزی را که گریخته باشد در میان آن مرقوم دارند و در زیر سنگ نهند یا در خاک دفن کنند و یا برستون خانه آویزند و بعضی در میان سوره یوسف (قرآن) نهند درین صورت پندارند که آن گریخته بجایی نتواند رفت و پیدا شود: گیج کرد این گردنامه روح را تا بیابد فاتح و مفتوح را. (مثنوی)، سوال و تقاضایی است از طرف شاهی یا بزرگی در نامه ای از عده ای از ثروتمندان محلی برای اعانت بفقیری. در ذیل آن نامه نامهای اغنیا را چون دایره ای می نوشتند و این بدان جهت بود که آنان از تاخر اسم خویش خشم نیارند. سپس آن نامه را نزد هر یک از ایشان می بردند و او در زیر نام خود مبلغی تعهد میکرد: گردنامه است که شه اهل هنر را کرده است شکل تدویر که بر دایره دینار است. (رضی نیشابوری)
دعایی است که بر اطراف کاغذ پاره ای نویسند و نام غلام یا کنیزی را که گریخته باشد در میان آن مرقوم دارند و در زیر سنگ نهند یا در خاک دفن کنند و یا برستون خانه آویزند و بعضی در میان سوره یوسف (قرآن) نهند درین صورت پندارند که آن گریخته بجایی نتواند رفت و پیدا شود: گیج کرد این گردنامه روح را تا بیابد فاتح و مفتوح را. (مثنوی)، سوال و تقاضایی است از طرف شاهی یا بزرگی در نامه ای از عده ای از ثروتمندان محلی برای اعانت بفقیری. در ذیل آن نامه نامهای اغنیا را چون دایره ای می نوشتند و این بدان جهت بود که آنان از تاخر اسم خویش خشم نیارند. سپس آن نامه را نزد هر یک از ایشان می بردند و او در زیر نام خود مبلغی تعهد میکرد: گردنامه است که شه اهل هنر را کرده است شکل تدویر که بر دایره دینار است. (رضی نیشابوری)