جمانه، و آن حبه ای است که از سیم کنند چند ارزنی. گاورس. گاورسه سیمین و زرین و ارزیز. بژه های خرد بود. و بسیاری و اندکی و صلبی و نرمی آن به اندازۀ ماده بود وبحسب آن و در جملۀ میل به صلبی دارد. علاج آن بعلاج نمله نزدیک است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) : گاورسه چو کردمی ندانی بایدت سپرد زر به زرگر. ناصرخسرو. رجوع به جاورسیه و کهله شود
جمانه، و آن حبه ای است که از سیم کنند چند ارزنی. گاورس. گاورسه سیمین و زرین و ارزیز. بژه های خرد بود. و بسیاری و اندکی و صلبی و نرمی آن به اندازۀ ماده بود وبحسب آن و در جملۀ میل به صلبی دارد. علاج آن بعلاج نَمَله نزدیک است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) : گاورسه چو کردمی ندانی بایدت سپرد زر به زرگر. ناصرخسرو. رجوع به جاورسیه و کهله شود
مانند سر گاو، گاوسر، گاومانند، گاوسار، گرزی که آن را به شکل سر گاو ساخته باشند، برای مثال بیامد خروشان بدان دشت جنگ/ به چنگ اندرون گرزۀ گاو رنگ (فردوسی - ۲/۱۸۰)
مانند سر گاو، گاوسر، گاومانند، گاوسار، گرزی که آن را به شکل سر گاو ساخته باشند، برای مِثال بیامد خروشان بدان دشت جنگ/ به چنگ اندرون گرزۀ گاو رنگ (فردوسی - ۲/۱۸۰)
بی عقل و احمق و ابله و خام طمع، (برهان) (غیاث)، مسخره، (غیاث)، ریش گاو: از فعال شاعران خر تمیز بی ادب وز خصال خواجگان گاوریش بدنهاد، سنایی، نی عجب گر گاوریشی زرگری گوساله ساخت طبع صاحب کف بیضا برنتابد بیش از این، خاقانی، زمین زیر عنانش گاوریش است اگر چه هم عنان گاو میش است، نظامی، گاوریشی بود و او برزیگری داشت جفت گاوی و طاق خری، عطار، ای بسا گنج آگنان گنج گاو کان خیال اندیش را شد ریش گاو، (مثنوی علاءالدوله ص 14 س 18)، گاوریش و بندۀ غیر آمد او غرقه شد کف در ضعیفی درزد او، (مثنوی از انجمن آرا)
بی عقل و احمق و ابله و خام طمع، (برهان) (غیاث)، مسخره، (غیاث)، ریش گاو: از فعال شاعران خر تمیز بی ادب وز خصال خواجگان گاوریش بدنهاد، سنایی، نی عجب گر گاوریشی زرگری گوساله ساخت طبع صاحب کف بیضا برنتابد بیش از این، خاقانی، زمین زیر عنانش گاوریش است اگر چه هم عنان گاو میش است، نظامی، گاوریشی بود و او برزیگری داشت جفت گاوی و طاق خری، عطار، ای بسا گنج آگنان گنج گاو کان خیال اندیش را شد ریش گاو، (مثنوی علاءالدوله ص 14 س 18)، گاوریش و بندۀ غیر آمد او غرقه شد کف در ضعیفی درزد او، (مثنوی از انجمن آرا)
گلۀ گاو. (برهان). و آن را گوباره هم میگویند. (جهانگیری) : برین بر یکی داستان زد کسی کجا بهره بودش ز دانش بسی که خر شد که خواهد ز گاوان سرو بگاواره گم کرد گوش ازدو سو. فردوسی. چون شیر شرزه یک تنه میباش در جهان مانند گاو چشم ز گاواره برمدار. ابن یمین (از جهانگیری). رجوع به گاباره شود. ، مخفف گاهواره که به عربی مهد خوانند. (برهان) : آزاد وبنده و پسر و دختر پیر و جوان و طفل بگاواره. ناصرخسرو. ز گاواره چون پای بیرون نهادی کمان برگرفتی و زوبین و خنجر. فرخی (از جهانگیری)
گلۀ گاو. (برهان). و آن را گوباره هم میگویند. (جهانگیری) : برین بر یکی داستان زد کسی کجا بهره بودش ز دانش بسی که خر شد که خواهد ز گاوان سرو بگاواره گم کرد گوش ازدو سو. فردوسی. چون شیر شرزه یک تنه میباش در جهان مانند گاو چشم ز گاواره برمدار. ابن یمین (از جهانگیری). رجوع به گاباره شود. ، مخفف گاهواره که به عربی مهد خوانند. (برهان) : آزاد وبنده و پسر و دختر پیر و جوان و طفل بگاواره. ناصرخسرو. ز گاواره چون پای بیرون نهادی کمان برگرفتی و زوبین و خنجر. فرخی (از جهانگیری)
از لوازم چاپخانه. در تداول مطابع میزی با یکصد و چهارده خانه که حروف سربی در میان آن خانه ها است و حروف چین برای ترتیب کلمات حروف از آن برمیگیرد. محفظۀ حروف سربی در مطابع
از لوازم چاپخانه. در تداول مطابع میزی با یکصد و چهارده خانه که حروف سربی در میان آن خانه ها است و حروف چین برای ترتیب کلمات حروف از آن برمیگیرد. محفظۀ حروف سربی در مطابع
دهی است از دهستان ایتیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، در 33 هزارگزی باختر شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه. دامنه، سردسیر، مالاریائی، دارای 420 تن سکنه. محصول آنجا لبنیات، پشم. شغل اهالی زراعت وگله داری صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است. راه آن مالرو است. ساکنینی از طایفۀ ایتیوند هستند و زمستان به قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان ایتیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، در 33 هزارگزی باختر شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه. دامنه، سردسیر، مالاریائی، دارای 420 تن سکنه. محصول آنجا لبنیات، پشم. شغل اهالی زراعت وگله داری صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است. راه آن مالرو است. ساکنینی از طایفۀ ایتیوند هستند و زمستان به قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
گاورسه. (ناظم الاطباء). هر چیز ریزه و باریک که در خردی مشابه گاورس باشد. (غیاث). - کاورسه کاری، ریزه کاری و خرده کاری. (آنندراج). دانه هایی هم چند گاورس در چیزی تعبیه کردن: تاج گل را کز زرش کاورسه کاری کرده اند شبنمش آویزه های در و گوهر کرده اند. سلمان ساوجی (از آنندراج)
گاورسه. (ناظم الاطباء). هر چیز ریزه و باریک که در خردی مشابه گاورس باشد. (غیاث). - کاورسه کاری، ریزه کاری و خرده کاری. (آنندراج). دانه هایی هم چند گاورس در چیزی تعبیه کردن: تاج گل را کز زرش کاورسه کاری کرده اند شبنمش آویزه های در و گوهر کرده اند. سلمان ساوجی (از آنندراج)
دهی از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه. در سی هزارگزی شمال خاور کدکن و پنجهزارگزی شمال خاوری چینک کلاغ. دارای 110 سکنه. آب آن از قنات. محصول آن غلات و پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی و راه آنجا مالروست و از حصاریزدان میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه. در سی هزارگزی شمال خاور کدکن و پنجهزارگزی شمال خاوری چینک کلاغ. دارای 110 سکنه. آب آن از قنات. محصول آن غلات و پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی و راه آنجا مالروست و از حصاریزدان میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
گیاهی است از تیره گندمیان و از دسته غلات که دانه هایی شبیه ارزن دارد و با ارزن از یک نوع است و در حقیقت گونه ای ارزن است که دانه هایش درشت تر است و پوستش نیز از پوست ارزن زبرتر است. دانه های این گیاه را بیشتر بکبوتران دهند گورس جاورس جاورس هندی گاورس هندی چینه: شهریست خرم و آبادان و کشت ایشان گاورس است. یا گاورس هندی. گاورس. یا گاورس سیم. ستاره
گیاهی است از تیره گندمیان و از دسته غلات که دانه هایی شبیه ارزن دارد و با ارزن از یک نوع است و در حقیقت گونه ای ارزن است که دانه هایش درشت تر است و پوستش نیز از پوست ارزن زبرتر است. دانه های این گیاه را بیشتر بکبوتران دهند گورس جاورس جاورس هندی گاورس هندی چینه: شهریست خرم و آبادان و کشت ایشان گاورس است. یا گاورس هندی. گاورس. یا گاورس سیم. ستاره
بر گرفته از روسی} کاسا {بر گرفته از} کیس {انگلیسی وانخان جعبه ای کم عمق و خانه خانه (معمولا دارای 114 خانه) که حروف سربی را در خانه های آن جای دهند و حروفچین برای تنظیم کلمات حرفها را از آنها بیرون میاورد و پهلوی هم می چیند محفظه سربی در چاپخانه ها
بر گرفته از روسی} کاسا {بر گرفته از} کیس {انگلیسی وانخان جعبه ای کم عمق و خانه خانه (معمولا دارای 114 خانه) که حروف سربی را در خانه های آن جای دهند و حروفچین برای تنظیم کلمات حرفها را از آنها بیرون میاورد و پهلوی هم می چیند محفظه سربی در چاپخانه ها