کوشش و سعی و جهد کننده را گویند، (برهان) (آنندراج)، کوشش نماینده و جد و جهد کننده، (ناظم الاطباء) : از این سو از آن سو خروشان شدند به رزم اندرون سخت کوشان شدند، فردوسی، چرخ گردان بودبه هفت اقلیم جسم کوشان بود به پنج حواس، مسعودسعد، چو باد از کوه و از دریاش راند بر هوا ماند به کوشان پیل و کرگندن به جوشان شیر و اژدرها، شمعی (از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی)، ، در حال کوشیدن، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، در حال کوشیدن، سعی کنان، (فرهنگ فارسی معین)
کوشش و سعی و جهد کننده را گویند، (برهان) (آنندراج)، کوشش نماینده و جد و جهد کننده، (ناظم الاطباء) : از این سو از آن سو خروشان شدند به رزم اندرون سخت کوشان شدند، فردوسی، چرخ گردان بودبه هفت اقلیم جسم کوشان بود به پنج حواس، مسعودسعد، چو باد از کوه و از دریاش راند بر هوا ماند به کوشان پیل و کرگندن به جوشان شیر و اژدرها، شمعی (از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی)، ، در حال کوشیدن، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، در حال کوشیدن، سعی کنان، (فرهنگ فارسی معین)
نوعی از خوردنی اهل عمان که از برنج و ماهی سازند. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : و طعامهم (طعام اهل الصین) الارز و ربما طبخوا معه الکوشان فصبوه علی الارز فاکلوه. (اخبار الصین و الهند ص 11)
نوعی از خوردنی اهل عمان که از برنج و ماهی سازند. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : و طعامهم (طعام اهل الصین) الارز و ربما طبخوا معه الکوشان فصبوه علی الارز فاکلوه. (اخبار الصین و الهند ص 11)
نام سلسله ای از شاهان که از نژاد یوه چی یا از اصل ’سکه ها’ بودند و اندکی پس از مرگ گوندفارس بر قندهار و پنجاب مستولی شدند، (حاشیۀ برهان چ معین ذیل کشان)، رجوع به کوشانیان، کشان یا کشان، کشانی یا کشانی و کشانیه یا کشانیّه شود
نام سلسله ای از شاهان که از نژاد یوه چی یا از اصل ’سکه ها’ بودند و اندکی پس از مرگ گوندفارس بر قندهار و پنجاب مستولی شدند، (حاشیۀ برهان چ معین ذیل کشان)، رجوع به کوشانیان، کَشان یا کُشان، کَشانی یا کُشانی و کُشانیه یا کُشانیّه شود
جنتیانا، گیاهی با ساقۀ بلند میان تهی گره دار، برگ های شبیه برگ کدو و گل های سرخ مایل به کبود که در کوه ها و جاهای نمناک و سایه دار می روید، دم کردۀ ریشۀ آن برای درمان اسهال، سوءهاضمه، کرم معده و یرقان به کار می رود، گوشاد
جِنتیانا، گیاهی با ساقۀ بلند میان تهی گره دار، برگ های شبیه برگ کدو و گل های سرخ مایل به کبود که در کوه ها و جاهای نمناک و سایه دار می روید، دم کردۀ ریشۀ آن برای درمان اسهال، سوءهاضمه، کرم معده و یرقان به کار می رود، گوشاد
قسمت برآمدگی پشت شتر و گاو که عبارت از نسج چربی ذخیره یی حیوان است: افزون ز که کوهان او از عاج تردندان او از تیر ها مژگان او از نوک سو فارش دهان. یا کوهان ثور. برآمدگی پشت گاو، پروین ثریا
قسمت برآمدگی پشت شتر و گاو که عبارت از نسج چربی ذخیره یی حیوان است: افزون ز که کوهان او از عاج تردندان او از تیر ها مژگان او از نوک سو فارش دهان. یا کوهان ثور. برآمدگی پشت گاو، پروین ثریا
موسیقی دان خنیاگر: (بهرام گور) همواره از احوال جهان خبر و کس را هیچ رنج و ستوه نیافت جز آنک مردمان بی رامشگر شراب خوردندی. پس بفرمود تا بملک هندوان نامه نوشتند و از وی کوسان (گوسان) خواستند و کوسان (گوسان) بزبان پهلوی خنیاگر بود پس از هندوان دوازده هزار مطرب بیامد زن و مرد و لوریان که هنوز بجایند از نژاد ایشانند و ایشان را ساز و چهار پا داد تا رایگان پیش اندک مردم رامشی کنند
موسیقی دان خنیاگر: (بهرام گور) همواره از احوال جهان خبر و کس را هیچ رنج و ستوه نیافت جز آنک مردمان بی رامشگر شراب خوردندی. پس بفرمود تا بملک هندوان نامه نوشتند و از وی کوسان (گوسان) خواستند و کوسان (گوسان) بزبان پهلوی خنیاگر بود پس از هندوان دوازده هزار مطرب بیامد زن و مرد و لوریان که هنوز بجایند از نژاد ایشانند و ایشان را ساز و چهار پا داد تا رایگان پیش اندک مردم رامشی کنند
تابناک درخشان منور نورانی مقابل تاریک. یا روشنان فلک ستارگان، آشکار ظاهر مقابل پنهان، جایی که نور بدان بتابد، درجه ای از تابش نور همجوار سایه مقابل سایه
تابناک درخشان منور نورانی مقابل تاریک. یا روشنان فلک ستارگان، آشکار ظاهر مقابل پنهان، جایی که نور بدان بتابد، درجه ای از تابش نور همجوار سایه مقابل سایه