جدول جو
جدول جو

معنی روشان

روشان((رَ))
درخشان، تابان، آشکار، واضح، روشن
تصویری از روشان
تصویر روشان
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با روشان

روشان

روشان
تابناک درخشان منور نورانی مقابل تاریک. یا روشنان فلک ستارگان، آشکار ظاهر مقابل پنهان، جایی که نور بدان بتابد، درجه ای از تابش نور همجوار سایه مقابل سایه
فرهنگ لغت هوشیار

روشان

روشان
رُوشَن، تابان، تابناک، درخشان، افروخته، مقابلِ تاریک، جایی که نور به آن می تابد، واضح و آشکار، روش، روشان، آگاه، بصیر
روشان
فرهنگ فارسی عمید

روشان

روشان
بمعنی روشن است که از روشنایی و فروغ باشد. (برهان قاطع). بمعنی روشن است یعنی فروغ و ظهور. (آنندراج). روشن راگویند چنانکه پایان پایین را خوانند. (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا