- کواژ
- طعنه، سرزنش، شوخی، مزاح
معنی کواژ - جستجوی لغت در جدول جو
- کواژ
- سرزنش، شوخی
- کواژ ((کَ))
- طعنه، سرزنش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
طعنه، سرزنش، شوخی، مزاح، برای مثال گواژه که هستش سر انجام جنگ / یکی خوی زشت است از او دار ننگ (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۳۷۵)
لوچ، کسی که چشمش پیچیده باشد، کژبین، چپ چشم، چشم گشته، کج چشم، کج بین، گاج، گاژ، کاج، کاچ، کوچ، کلیک، کلاژه، کلاج، احول، دوبین
کوزه، ظرف سفالی دسته دار یا بی دسته، کوچک تر از خم برای آب یا چیز دیگر
سبد بزرگ برای حمل میوه، کندو، کباره
زالزالک، درخت کوچکی از تیرۀ گل سرخی با گل های سفید و شاخه های خاردار، میوۀ این درخت که شبیه ازگیل اما کوچک تر و زرد رنگ و دارای هستۀ سخت است و در اوایل پاییز می رسد، کوهج، کویج
روش، طرز، گونه
آلوی کوهی زعرور
مسخرگی و مزاح، سرزنش و طعنه
سبزی خوردنی، تره
صفت، گونه، طرز، روش
محدب
قوز، برآمدگی در چیزی، خمیده، منحنی، گوژ، کوز، غوز، محدّب، گنگ
لوچ، آنکه چشمش پیچیده باشد، کژبین، دوبین، چپ چشم، چشم گشته، کج چشم، کج بین، گاج، گاژ، کاج، کاچ، کوچ، کلیک، کلاژ، کلاژه، کلاج، احول برای مثال ای تیغ زبان آخته بر قافلۀ ژاژ / چشمت به طمع مانده سوی نان کسان کاژ (ناصرخسرو - لغت نامه - کاژ) ، به یک پای لنگ و به یک دست شل / به یک چشم کور و به یک چشم کاژ (معروفی - شاعران بی دیوان - ۱۴۲) ، در علم زیست شناسی کاج، درختی خودرو با برگ های سوزنی و میوۀ مخروطی شکل
پولی که به زور از کسی گرفته شود، باژ
خراج، مالیات، عوارض
خراج، مالیات، عوارض
کوز، خمیده و منحنی
لوچ و احول
پشت دوتا، خمیده
باج، خراج، مالیات، باژ
گفتار، کلام، سخن، واچ، دعا و وردی که زرتشتیان هنگام مراسم مذهبی می خوانند، واج