جاوشیر، گیاهی با ساقۀ بلند و پرزدار با برگ های شبیه برگ انجیر و گل های زرد خوشبو و صمغی بدبو که از ریشه و ساقۀ این گیاه گرفته می شود و برای استرس، استسقا، عسرالبول و بیماری های عصبی نافع است، کوشیر، گاوشیر، لاوشیر
جاوشیر، گیاهی با ساقۀ بلند و پرزدار با برگ های شبیه برگ انجیر و گل های زرد خوشبو و صمغی بدبو که از ریشه و ساقۀ این گیاه گرفته می شود و برای استرس، استسقا، عسرالبول و بیماری های عصبی نافع است، کوشیر، گاوشیر، لاوشیر
نام جایی است که فیروزۀ کم رنگ و کم قیمت از آنجا آورند و با کاف فارسی هم آمده است. (برهان). نام کورۀ اردشیر بوده. فارس را حکما پنج کوره کرده اند یکی از آنها را کورۀ اردشیر خواندند که تختگاه اردشیربابکان بوده اکنون کرمان و اراضی آن صفحات است. کواشیر مخفف کورۀ اردشیر است (آنندراج). صحیح گواشیر است. (حاشیۀ برهان چ معین). و رجوع به گواشیر شود
نام جایی است که فیروزۀ کم رنگ و کم قیمت از آنجا آورند و با کاف فارسی هم آمده است. (برهان). نام کورۀ اردشیر بوده. فارس را حکما پنج کوره کرده اند یکی از آنها را کورۀ اردشیر خواندند که تختگاه اردشیربابکان بوده اکنون کرمان و اراضی آن صفحات است. کواشیر مخفف کورۀ اردشیر است (آنندراج). صحیح گواشیر است. (حاشیۀ برهان چ معین). و رجوع به گواشیر شود
جج ظفر و ظفر. (متن اللغه). جمع واژۀ ظفر و ظفر و ظفر شذوذاً، بمعنی ناخن. (آنندراج). ناخنها. جمع واژۀ ظفر و اظفور. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). رجوع به ظفر و ظفر و ظفر و اظفار و اظفور شود
جج ِ ظُفر و ظُفُر. (متن اللغه). جَمعِ واژۀ ظُفر و ظُفُر و ظِفر شذوذاً، بمعنی ناخن. (آنندراج). ناخنها. جَمعِ واژۀ ظفر و اظفور. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). رجوع به ظُفر و ظُفُر و ظِفر و اظفار و اظفور شود
فرفوریوس. از فلاسفۀ مکتب اسکندریه و شاگرد فلوطین (پ لوتن) (233 یا 232- 304 میلادی) ازمشاهیر حکماست و نام اصلی او بسریانی ملک است. در 233 میلادی در شهر صور تولد یافت و در آتن از لونجین ادبیات و فصاحت و از پلوتن (فلوطین) فلسفه آموخت و در شاگردی این حکیم پشت کاری غریب نمود و او را تلمیذی غیرمفارق گشت تا آنجا که پس از وفات استاد در تدریس جانشین وی گشت و مانند استاد خود به پاره ای افکار متصوفانه پابند بود. وی گفته است: بشر در سایۀ توحید و مراقبه کامل برؤیت حضرت حق نایل شدن تواند و حتی مدعی بود که خود از جملۀ واصل شدگان است و این دانشمندآثار معلم خود را نشر و ترجمه کرده و کتب فلسفی بسیار نوشته که پاره ای از آنها موجود است. وی را ردیه ای بر نصارا بوده که به امر تئودوس دوم، نسخ آن را گردآوری کرده و آتش زده اند. وی بسال 304 میلادی در روم درگذشته است، نام مورخی است. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1516 و ج 3 ص 2338 و 2240 و 2609 شود
فرفوریوس. از فلاسفۀ مکتب اسکندریه و شاگرد فلوطین (پ لوتن) (233 یا 232- 304 میلادی) ازمشاهیر حکماست و نام اصلی او بسریانی ملک است. در 233 میلادی در شهر صور تولد یافت و در آتن از لونجین ادبیات و فصاحت و از پلوتن (فلوطین) فلسفه آموخت و در شاگردی این حکیم پشت کاری غریب نمود و او را تلمیذی غیرمفارق گشت تا آنجا که پس از وفات استاد در تدریس جانشین وی گشت و مانند استاد خود به پاره ای افکار متصوفانه پابند بود. وی گفته است: بشر در سایۀ توحید و مراقبه کامل برؤیت حضرت حق نایل شدن تواند و حتی مدعی بود که خود از جملۀ واصل شدگان است و این دانشمندآثار معلم خود را نشر و ترجمه کرده و کتب فلسفی بسیار نوشته که پاره ای از آنها موجود است. وی را ردیه ای بر نصارا بوده که به امر تئودوس دوم، نسخ آن را گردآوری کرده و آتش زده اند. وی بسال 304 میلادی در روم درگذشته است، نام مورخی است. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1516 و ج 3 ص 2338 و 2240 و 2609 شود
جمع واژۀ کافور. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). جمع واژۀ کافور به معنی شکوفۀ خرما. (آنندراج). و رجوع به کافور شود خمهای بزرگ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خمها. (از اقرب الموارد)
جَمعِ واژۀ کافور. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ کافور به معنی شکوفۀ خرما. (آنندراج). و رجوع به کافور شود خمهای بزرگ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خمها. (از اقرب الموارد)
گیاهی است از تیره چتریان که علفی و پایاست. برگهایش شانه یی و گلهایش زرد رنگ و بصورت چتر مرکبند. دو یا سه گونه از گیاه شناخته شده که در اروپا و افریقا و آسیا میرویند. از گیاه مذکور ماده ای شیری رنگ ترشح میشود که در مجاورت هوا منجمد میگردد و بصورت صمغ در می آید و در طب عوام مصرف دارد و چون خوشبو میباشد در عطر سازی نیز مستعمل است جاوشیر جاشیر کماشیر حلیب البقر
گیاهی است از تیره چتریان که علفی و پایاست. برگهایش شانه یی و گلهایش زرد رنگ و بصورت چتر مرکبند. دو یا سه گونه از گیاه شناخته شده که در اروپا و افریقا و آسیا میرویند. از گیاه مذکور ماده ای شیری رنگ ترشح میشود که در مجاورت هوا منجمد میگردد و بصورت صمغ در می آید و در طب عوام مصرف دارد و چون خوشبو میباشد در عطر سازی نیز مستعمل است جاوشیر جاشیر کماشیر حلیب البقر