معنی طوامیر
- طوامیر
- طومارها، مکتوبها یا نامه های بلند، دفترها، صحیفه ها، نامه ها، جمع واژۀ طومار
واژههای مرتبط با طوامیر
طوامیر
- طوامیر
- جمع طومار
طوامیر
- طوامیر
- جَمعِ واژۀ طومار. (منتهی الارب). رجوع به طومار شود: و تقریر عشر عشیر آن بتحریر طوامیر تیسیر نپذیرد. (جهانگشای جوینی)
آقامیر
- آقامیر
- سلطان بزرگ، امیر والامقام، آقا (مغولی) + میر (ازعربی)، نام روستایی در نزدیکی بیرجند
بواسیر
- بواسیر
- نوعی بیماری مقعد و بینی است
رواصیر
- رواصیر
- جمع ریصار، از پارسی ریچاردها جمع ریصار ریچالها
جذامیر
- جذامیر
- جمع جذمور، بن ها آغازه ها ریشه وارها
جوامیس
- جوامیس
- از ریشه پارسی، جمع جاموس، گاو میش ها جمع جاموس گاومیشان گاومیشها
توامین
- توامین
- تثنیه توام. دو همزاد، دو همراه دو قرین
طواحین
- طواحین
- طاحون ها، آسیا ها، جمعِ واژۀ طاحون
