معنی اظافیر - فرهنگ فارسی معین
معنی اظافیر
اظافیر
جمع اظفار، ججمع ظفر، ناخن ها، چنگال ها
تصویر اظافیر
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اظافیر
اظافیر
اظافیر
جج ِ ظُفر و ظُفُر. (متن اللغه). جَمعِ واژۀ ظُفر و ظُفُر و ظِفر شذوذاً، بمعنی ناخن. (آنندراج). ناخنها. جَمعِ واژۀ ظفر و اظفور. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). رجوع به ظُفر و ظُفُر و ظِفر و اظفار و اظفور شود
لغت نامه دهخدا
اظافر
اظافر
جَمعِ واژۀ اظفور. (اقرب الموارد). رجوع به اظفور شود: و یستحب تخلیل اللحیه و تقلیم الاظافر. (یادداشت مؤلف) ، درآویختن و فروبردن ناخن خود را یا چنگ زدن. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). ناخن در چیزی آویختن. (تاج المصادر بیهقی). چنگال زدن و درآویختن ناخن خود را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) ، سرگرفتن چرغ را. (ناظم الاطباء). سرگرفتن چرغ مرغ را. (آنندراج). اظفار صقر طائر را، گرفتن آن را بچنگالش. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
ابازیر
ابازیر
جمع بزر آنچه در دیگ کنند از ادویه و بوی افزارهای خشک
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.