جدول جو
جدول جو

معنی کمرتاب - جستجوی لغت در جدول جو

کمرتاب
(کَ مَ)
یکی از فنون کشتی قدیم. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
کمرتاب
(کشتی) یکی از فنون کشتی قدیم
تصویری از کمرتاب
تصویر کمرتاب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مهرتاب
تصویر مهرتاب
(دخترانه)
آنچه خورشید بر آن می تابد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قمرتاج
تصویر قمرتاج
(دخترانه)
قمر (عربی) + تاج (فارسی) تاج ماه
فرهنگ نامهای ایرانی
عمل تراشیدن بافت های ناسالم یا غیرلازم حفره ای از بدن به منظور معالجه یا تشخیص مرض، بیرون آوردن جنین مرده از رحم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کمرگاه
تصویر کمرگاه
کمر، جایی که کمربند بسته می شود
فرهنگ فارسی عمید
(مُ)
از ’ری ب’، گمان مند. (مهذب الاسماء). مریب. آنکه به شک باشد. شاک. دیرباور. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(رَ نَ / نِ گَ دی دَ)
در کشتی رانی، قسمتی از جثۀ کشتی که از آب خارج است (در اصطلاح کشتی بانان سواحل خلیج فارس). (سدیدالسلطنه از فرهنگ ایران زمین سال 11 شمارۀ 1-4 ص 146)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مرتاب
تصویر مرتاب
آنکه در شک و تردید باشد جمع مرتابین، دو دله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمرتاب زدن
تصویر کمرتاب زدن
(کشتی) فن کمرتاب را بکار بردن: (در مخالف که ترا گفت که سر خواب بزن ک کوه اگر بر سرت افتاد کمرتاب بزن ک) (گل کشتی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمرگاه
تصویر کمرگاه
محلی که کمر بند یا تنگ بر آن قرار گیرد کمر بست میان: (مویت نهاده سر بکمر گاه تو مگر آمد که با تو دست هوس در کمر کند)، (سلمان ساوجی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمردار
تصویر کمردار
خادم ملازم خدمتکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمرساز
تصویر کمرساز
تنگ اسب، سازنده کمربند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کورتاژ
تصویر کورتاژ
عمل خارج کردن جنین از رحم، سقط جنین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کمردار
تصویر کمردار
خادم، ملازم
فرهنگ فارسی معین
پوشه مخصوصی که نامه ها و پرونده های جاری را برای صدور دستور در آن قرار می دهند، کارپوشه (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرتاب
تصویر مرتاب
((مُ))
آن که در شک و تردید باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جگرتاب
تصویر جگرتاب
جگرسوز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کارتار
تصویر کارتار
دولتمرد، عامل، دولتمرد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نورتاب
تصویر نورتاب
آباژور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کم یاب
تصویر کم یاب
Scarce
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کم یاب
تصویر کم یاب
rare
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کم یاب
تصویر کم یاب
נדיר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کم یاب
تصویر کم یاب
희귀한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کم یاب
تصویر کم یاب
langka
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کم یاب
تصویر کم یاب
दुर्लभ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کم یاب
تصویر کم یاب
schaars
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کم یاب
تصویر کم یاب
рідкісний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کم یاب
تصویر کم یاب
raro
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کم یاب
تصویر کم یاب
escaso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کم یاب
تصویر کم یاب
редкий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کم یاب
تصویر کم یاب
rzadki
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کم یاب
تصویر کم یاب
selten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کم یاب
تصویر کم یاب
escasso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کم یاب
تصویر کم یاب
稀有的
دیکشنری فارسی به چینی