جدول جو
جدول جو

معنی کاهیدان - جستجوی لغت در جدول جو

کاهیدان
دهی است از بخش اردل شهرستان شهرکرد که دارای 239 تن سکنه، و محصول عمده اش برنج و غلات آبی و دیمی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کاهدان
تصویر کاهدان
انباری برای نگه داشتن کاه یا خوراک چهارپایان، جای ریختن کاه، انبار کاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاپیتان
تصویر کاپیتان
خلبان، ناخدای کشتی، بازیکنی که در حین بازی هدایت گر و سخن گوی تیم است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاهکشان
تصویر کاهکشان
کهکشان، مجموعه ای شامل میلیون ها ستاره که به دور یک محور می چرخند، تنین فلک، راه حاجیان، آسمان درّه، مجرّه، کاهنگان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جاویدان
تصویر جاویدان
پاینده، پایدار، همیشگی، تا همیشه، از مدت ها پیش، جاوید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاله دان
تصویر کاله دان
سبدی که زنان گلوله های پنبه و نخ های ریسیده را در آن می گذارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاهنگان
تصویر کاهنگان
کهکشان، مجموعه ای شامل میلیون ها ستاره که به دور یک محور می چرخند، راه حاجیان، تنین فلک، مجرّه، کاهکشان، آسمان درّه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاهیدن
تصویر کاهیدن
کاستن، لاغر شدن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ)
کاستن. کم شدن. نقصان یافتن. (برهان) :
از امروز تا سال هشتاد وپنج
بکاهدش رنج و ببالدش گنج.
فردوسی.
از آن زر بجایست و ما برگذار
که چون ما نکاهد وی از روزگار.
فردوسی.
ز اندوه نهفته جان بکاهد
کاهیدن جان خود که خواهد؟
نظامی.
شب پره گر وصل آفتاب نخواهد
رونق بازار آفتاب نکاهد.
سعدی.
، کم کردن. کاستن:
تو با خویشتن خادمان بر براه
ز راه و ز آیین شاهان مکاه.
فردوسی.
چرا نگویم، کو را سخا همی گوید
که نام خویش بیفزای و مال خویش بکاه.
فرخی.
بزرگ بود همیشه وزارت و بتو باز
بزرگتر شد، یارب تو برفزای ومکاه.
فرخی.
لیکن ز وجود و عدم من چه گشاید؟
گر باشم و گر نه، نه فزایی و نه کاهی.
انوری.
، لاغر شدن. (یادداشت مؤلف). ضعیف و نحیف گردیدن. (برهان). نزار شدن. مقابل فربه شدن. رجوع به کاهش شود
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش عقیلی شهرستان شوشتر که دارای 500 تن سکنه، آب آن از کارون و محصول عمده اش غله و برنج است، ساکنان از طایفۀ بختیاری هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
آن جای که کاه انبارند، کهدان، کاه انبار، (از یادداشتهای مؤلف) :
خری در کاهدان افتاده ناگاه
نگویم وای بر خر وای بر کاه،
نظامی،
با فلان کس در فلان کاهدان فساد کردی و چون اثر آن در تو ظاهر شد ... از خود دفع کردی، (انیس الطالبین)،
- امثال:
دزد نادان به کاهدان می زند، کسی که راه و رسم کاری را بلد نیست آن را بد انجام می دهد،
کاه از تو نیست کاهدان از توست،
رجوع به کاه انبار شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کاهدان
تصویر کاهدان
آنجائی که کاه را انبار کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاهیدن
تصویر کاهیدن
کاستن و کم شدن
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی پهلوان پنبه رستم نما بنگرید به کپیتن سلطان سروان، فرمانده، ناخدای کشتی، رهبر تیم ورزش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاله دان
تصویر کاله دان
سله و سبدی که زنان پنبه رشتنی و ریسمان رشته شده را در آن گذارند
فرهنگ لغت هوشیار
گردیست سفید رنگ که جزو یکی از ترکیبات سولفامید هاست و در حقیقت یک ملح سولفاگوانیدین است که در مورد اسهالهای بسیار شدید در پزشکی تجویز میشود و نام شیمیایی اش پاراآمینوفنیل سولفامید و گوانیدین میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماهی دان
تصویر ماهی دان
حوض و آبگیر
فرهنگ لغت هوشیار
ناودان. روزوشب گاه وبیگه این باران غافل ازراه آب ناویدان. (سنائی انجمن لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاویدان
تصویر جاویدان
جاودان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاپیتان
تصویر کاپیتان
سروان، فرمانده، خلبان، ناخدا، رهبر یک تیم ورزشی، سریار (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاهدان
تصویر کاهدان
انبار کاه، محل ریختن کاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاهیدن
تصویر کاهیدن
((دَ))
کاستن، کم شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جاویدان
تصویر جاویدان
Everlasting, Immortal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جاویدان
تصویر جاویدان
éternel, immortel
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از جاویدان
تصویر جاویدان
вечный , бессмертный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جاویدان
تصویر جاویدان
ewig, unsterblich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جاویدان
تصویر جاویدان
вічний , безсмертний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جاویدان
تصویر جاویدان
wieczny, nieśmiertelny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جاویدان
تصویر جاویدان
永恒的 , 不朽的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از جاویدان
تصویر جاویدان
eterno, imortal
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از جاویدان
تصویر جاویدان
eterno, immortale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از جاویدان
تصویر جاویدان
eterno, inmortal
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از جاویدان
تصویر جاویدان
eeuwig, onsterfelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از جاویدان
تصویر جاویدان
นิรันดร์ , มหัศจรรย์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از جاویدان
تصویر جاویدان
abadi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی