جدول جو
جدول جو

معنی کاهدان

کاهدان
آن جای که کاه انبارند، کهدان، کاه انبار، (از یادداشتهای مؤلف) :
خری در کاهدان افتاده ناگاه
نگویم وای بر خر وای بر کاه،
نظامی،
با فلان کس در فلان کاهدان فساد کردی و چون اثر آن در تو ظاهر شد ... از خود دفع کردی، (انیس الطالبین)،
- امثال:
دزد نادان به کاهدان می زند، کسی که راه و رسم کاری را بلد نیست آن را بد انجام می دهد،
کاه از تو نیست کاهدان از توست،
رجوع به کاه انبار شود
لغت نامه دهخدا