- کارتزین
- فرانسوی دکارت باور دکارتی: کسی که نهاده های فرزانی دکارت را باور دارد
معنی کارتزین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه کاری برای کسی برگزیند، کارگزیننده، برگزینندۀ کار
فرانسوی پاریسی (سعید نفیسی)
نوعی تفنگ لوله کوتاه سرپر، قرابین
نوعی تفنگ کوتاه و سبک که مدتی طولانی مورد استعمال سواره نظام و شکاریان پیاده اروپای غربی بود، نوعی مدبر که در کوهنوردی هنگام استفاده از طناب بکار برند
رئیس اداره کار گزینی
استعمال کردن بکار بردن بکار زدن
اداره ایست که در وزارتخانه بکار اعضا رسیدگی گرده شغل آنها را معین و تغییر ماموریت آنها را مطابق اطلاعات و احتیاج و شایستگی هر یک تعیین می نماید و سابقاً استخدام پرسنل نامیده می شد
عنکبوت، تار عنکبوت، کارتند، کارتن، کارتنک
ظرف یا محفظه ای حاوی ماده، وسیله یا جسمی که جا به جا کردن و استفاده از آن با دست دشوار و پردردسر یا ناراحت کننده است
((گُ))
فرهنگ فارسی معین
به کار گماشتن (کسی را)، اداره ای که به کار استخدام، ماموریت، ترفیع، انتقال، بازنشستگی و سایر امور مربوط به کارمندان و کارکنان یک سازمان می پردازد، اداره استخدام
از هورمون هایی که به وسیلۀ بخش قشری غدد فوق کلیوی به داخل خون ترشح می شود و مهمترین کار آن افزایش غلظت خون است
بخشی در ادارات که مسئول نگه داشتن سوابق خدمت کارمندان آن اداره و تغییر ماموریت آن ها است، واحد استخدام
چاه جهنده، خیزچاه
چاه جهنده
کاربیننده، کارشناس، کاردان، ماهر، برای مثال شکر ایزد را که ما را خسرویی ست / کارساز و کاربین و کاردان (فرخی - ۲۶۳)
جمع کاتب، نویساران جمع کاتب درحالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
سلطان سروان، فرمانده، ناخدای کشتی، رهبر تیم ورزش
کارشناس، کاردان
فرانسوی خارین از دارو های گیاهی
منسوب به کبرت کبریتی گوگرد ین: (آنگاه خدای عزوجل اندر دوزخ آسیا سنگهای کبرتین باراند) (تفسیر کمبریج)
نام تجارتی نوعی تفنگ که در زمان قاجاریه در ایران معمول بود
((تِ یَ))
فرهنگ فارسی معین
چاه جهنده، چاهی که بین دو دامنه در دره حفر کنند، و آبش به صورت جهنده از آن خارج می شود
کاردان، کارشناس
چاهی که بیشتر در میان دره بین دو دامنه حفر می شود و آب از دهانۀ آن فوران کند
فرانسوی دکارت گروی دکارت باروی
جعبۀ مقوایی که برای بسته بندی اجناس مختلف به کار می رود، جلد مقوایی، پوشه