جدول جو
جدول جو

معنی ژولک - جستجوی لغت در جدول جو

ژولک
((لَ))
پرنده ای خوش آواز شبیه چکاوک
تصویری از ژولک
تصویر ژولک
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پولک
تصویر پولک
(دخترانه)
دایره هایی کوچک و نازک به رنگهای مختلف که برای تزیین لباس به کار می رود، فلس ماهی که روی بدن ماهی را پوشانده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژورک
تصویر ژورک
(پسرانه)
پرنده ای سرخ رنگ به اندازه گنجشک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دولک
تصویر دولک
چوب بزرگ در بازی) الک و دولک (مقابل الک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژوله
تصویر ژوله
چکاوک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تولک
تصویر تولک
مرغ پر ریخته زرک چابک، پر ریخته (مرغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پولک
تصویر پولک
پول خرد، پوستهای ریز روی بدن ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تولک
تصویر تولک
زیرک، چابک، مرغ پرریخته
تولک رفتن: ریختن پر پرنده تا پرهای تازه به جای آن بروید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پولک
تصویر پولک
پول خرد، در علم زیست شناسی هر یک از واحدهای شاخی، استخوانی یا غشایی نازکی که روی بدن برخی مهره داران مانند ماهی ها را می پوشاند، فلس، دایره های نازک فلزی به رنگ زرد یا سرخ یا سفید که برای زیبایی به لباس های زنانه و چیزهای دیگر می دوزند
پل کوچک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شولک
تصویر شولک
اسب تندرو، سیس، بوز، بالاد، جواد، بادرفتار، چهارگامه، سابح، گام زن، براق، ره انجام، چارگامه
بادریسۀ دوک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هولک
تصویر هولک
آبلۀ دست و پا، تاول، بیماری آبله
مویز، انگور خشکیده، انگور سیاه خشک شده، کشمش، سکج، سیج، زبیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غولک
تصویر غولک
قلّک، ظرفی با سوراخ تنگ که در آن پول پس انداز می کنند، غوله
فرهنگ فارسی عمید
کوزه ای که تمغاچیان و مردم مشاهد متبرکه که دارند تازر و سیمی که از مردم بگیرند در آن ریزند، کوزه ای سفالین یا صندوقچه ای که کودکان پول خود را در آن ذخیره کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کولک
تصویر کولک
کدویی که زنان پنبه رشتنی را در آن نهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هولک
تصویر هولک
آبله دست وپا، هلاکت گردکان بازی کودکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پولک
تصویر پولک
پول خرد، دایره های کوچک فلزی به رنگ های مختلف که زنان به جامه های خود بدوزند، فلس ماهی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تولک
تصویر تولک
((لَ))
زیرک، چابک، مرغ پر ریخته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دولک
تصویر دولک
((دُ لَ))
چوب بزرگ در بازی «الک دولک»، مقابل الک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ژوله
تصویر ژوله
((لِ یا لَ))
چکاوک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شولک
تصویر شولک
((لَ))
اسب، اسب تندرو
فرهنگ فارسی معین
کدو یا سبد کوچکی که زنان روستایی در پای چرخ نخ ریسی می گذارند و گلوله های نخ را در آن می اندازند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژوله
تصویر ژوله
چکاوک، پرنده ای کوچک و خوش آواز شبیه گنجشک با تاج کوچکی بر روی سر
چکاو، چکوک، چاوک، جل، جلک، هوژه، خجو، خاک خسپه، نارو، قبّره، قنبره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژول
تصویر ژول
چین و چروک چین و شکن، درهم پریشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ولک
تصویر ولک
سیاکوتی، درختچه ای از تیرۀ گل سرخیان با شاخه های انبوه و خاردار و برگ های سبز تیره که گل های آن در طب به عنوان مقوی قلب و ضد تشنج به صورت دم کرده یا پودر به کار می رود، بلک، سرخ ولیک، قره گیله، کومار، کورچ، کویچ، مارخ، ولیک، سیاه الله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژول
تصویر ژول
چین و شکن، ژولیده، پریشان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ژول
تصویر ژول
ژولیدن، آشفته و درهم، پریشان، ژولیده، چین و چروک، چین و شکنج
واحد اندازه گیری کار و انرژی معادل ۱۰۷ ارگ (ergs) در ثانیه
فرهنگ فارسی عمید