معنی ژول - فرهنگ فارسی عمید
معنی ژول
- ژول
- ژولیدن، آشفته و درهم، پریشان، ژولیده، چین و چروک، چین و شکنج
واحد اندازه گیری کار و انرژی معادل ۱۰۷ ارگ (ergs) در ثانیه
تصویر ژول
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ژول
ژول
- ژول
- پریشان و درهم، (جهانگیری)، پریشان و درهم و آن را ژولیده گویند و ژولیدن مصدر آن است، (آنندراج)،
چین و شکنج و ناهمواری، (برهان)
لغت نامه دهخدا
ژول
- ژول
- واحد عمل الکتریکی است و آن عملی است که یک کولن با اختلاف سطح یک ولت انجام میدهد
لغت نامه دهخدا
ژول
- ژول
- جِیمز پرِسْکُت، نام فیزیک دان انگلیسی، متولد در سالفرد (1818-1889 میلادی)
لغت نامه دهخدا