جدول جو
جدول جو

معنی غولک

غولک
قلّک، ظرفی با سوراخ تنگ که در آن پول پس انداز می کنند، غوله
تصویری از غولک
تصویر غولک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غولک

غولک

غولک
کوزه ای که تمغاچیان و مردم مشاهد متبرکه که دارند تازر و سیمی که از مردم بگیرند در آن ریزند، کوزه ای سفالین یا صندوقچه ای که کودکان پول خود را در آن ذخیره کنند
فرهنگ لغت هوشیار

غولک

غولک
کوزه ای باشد که تمغاچیان و مردم مشاهد متبرکه دارند تا زر و سیمی که از مردم بگیرند یا مردم بطریق نذر نهند در میان آن اندازند. (فرهنگ جهانگیری). کوزۀ چرم کرده که تمغاچیان و محترفه زر در آن اندازند. (فرهنگ رشیدی). کوزگک سفالین یا صندوقچه ای فلزی که کودکان پول در آن ریزند و جمع کنند. غُلَّک. غوله. طَبل. کولک. قُلَّک. رجوع به برهان قاطع، انجمن آرا، آنندراج، غُلَّک و قلک شود، راز و رمز و هر چیز پنهانی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پولک

پولک
دایره هایی کوچک و نازک به رنگهای مختلف که برای تزیین لباس به کار می رود، فلس ماهی که روی بدن ماهی را پوشانده است
پولک
فرهنگ نامهای ایرانی

تولک

تولک
زیرک، چابک، مرغ پرریخته
تولک رفتن: ریختن پَرِ پرنده تا پرهای تازه به جای آن بروید
تولک
فرهنگ فارسی عمید

پولک

پولک
پول خُرد، در علم زیست شناسی هر یک از واحدهای شاخی، استخوانی یا غشایی نازکی که روی بدن برخی مهره داران مانند ماهی ها را می پوشاند، فلس، دایره های نازک فلزی به رنگ زرد یا سرخ یا سفید که برای زیبایی به لباس های زنانه و چیزهای دیگر می دوزند
پُل کوچک
پولک
فرهنگ فارسی عمید