- ژفیده
- تر شده خیس شده
معنی ژفیده - جستجوی لغت در جدول جو
- ژفیده ((رَ دِ))
- تر شده
- ژفیده
- تر شده، خیس شده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بالش کوچکی که خمیر نان را بر بالای آن گستراند و بر تنور بندند
خیس شدن
تافته گرم شده داغ گشته
پف کرده
ماده پروتیدی لزج آب رنگ حول زرده تخم مرغ که براثر حرارت منعقد و سفید رنگ میشود
ازهم بازشده، شکافته، ترکیده، برای مثال کفیدش دل از غم چو آن کفته نار / کفیده شود سنگ تیمارخوار (رودکی - ۵۴۲)
شکافته شده ترکیده: (کفیدش دل از غم چو آن کفته ناز کفیده شود سنگ تیمار خوار)، (رودکی) یا نار کفیده. انار شکافته و واشده: شکل پروین است یا نار کفیده بر درخت ک رنگ گردو نست یا آب روان در آبدان ک (ازرقی)
مونث مفید
((س یا سَ دِ یا دَ))
فرهنگ فارسی معین
ماده پروتئیدی لزج آب مانند حول زرده تخم که بر اثر حرارت منع قد و سفید رنگ می شود، اسپیده
مادۀ لزج و بی رنگ که میان تخم مرغ در اطراف زرده جا دارد و با پخته شدن تخم مرغ سفت و سفید رنگ می شود، سپیده
بالشتکی که خمیر نان را روی آن پهن و نازک می کنند و به تنور می زنند، بالشتک
تر شدن، خیس شدن
گرم شده، داغ شده
پف کرده، ورم کرده