جدول جو
جدول جو

معنی چچر - جستجوی لغت در جدول جو

چچر
پستان زن یا حیوان ماده
تصویری از چچر
تصویر چچر
فرهنگ لغت هوشیار
چچر
گوی و توپی که در گذشته در نوعی بازی محلی به کار گرفته می شد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چغر
تصویر چغر
پوست پینه بسته، چغل، شغر،
ویژگی هر چیز سفت و سخت مانند گوشت نپخته که زیر دندان جویده نشود،
در علم زیست شناسی گیاهی سفید و بوته مانند شبیه جارو
چغر شدن: سفت و سخت شدن
چغر گشتن: سفت و سخت شدن، چغر شدن، برای مثال چون چغر گشت بناگوش چو سیسنبر تو / چند نازی پس این پیرزن زشت چغاز (ناصرخسرو - ۱۱۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چپر
تصویر چپر
پرچین، دیواری که از بوته های خار و شاخه های درخت در گرداگرد باغ یا کشتزار درست کنند، شاخ و برگ درخت و بوته های خار که بر سر دیوار باغ به ردیف بگذارند تا مانع عبور شود، خاربست، خاربند، خارچین، فلغند، کپر، نرده،
کلبۀ کوچکی که از شاخه های درخت و گیاه های خشک درست می کنند، کپر،
گروهی انسان یا حیوان که دایره وار گرد آمده و حلقه زده باشند،
وسیله ای در دستگاه پارچه بافی و نواربافی که سرتارهای نوار را به آن می بندند، چرخ خرمن کوبی
مخفّف واژه چاپار، کسی که نامه های مردم را از شهری به شهر دیگر می برد، پیک، اسکدار، نامه بر، نامه رسان، مأمور پست، برید، غلام پست، قاصد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چچک
تصویر چچک
گل سرخ، گلی معطر با گلبرگ های سرخ و ساقه های ضخیم و برگ های بیضی که انواع مختلف دارد، لکا، آتشی، گل سوری، سوری، بوی رنگ، رز، ورد، گل آتشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چتر
تصویر چتر
سایبان کوچک دسته دار که در زیر آفتاب یا هنگام باریدن برف و باران روی سر نگه می دارند
سایبانی که در قدیم بر سر پادشاه یا در کنار تخت پادشاهی نگه می داشتند به علامت سلطنت و شهریاری، چتر پادشاهی
چتر آبگون: کنایه از آسمان
چتر آبنوس: کنایه از شب
چتر روز: چتر زرین، کنایه از آفتاب
چتر زر: چتر زرین، کنایه از آفتاب
چتر زرین: کنایه از آفتاب
چتر سیمابی: چتر سیمین، کنایه از ماهتاب، ماه شب چهارده
چتر سیمین: کنایه از ماهتاب، ماه شب چهارده
چتر شام: چتر عنبرین، کنایه از شب، تاریکی شب
چتر عنبری: چتر عنبرین، کنایه از شب، تاریکی شب
چتر عنبرین: کنایه از شب، تاریکی شب
چتر کحلی: چتر آبگون، کنایه از آسمان، ابر سیاه
چتر مینا: چتر آبگون، کنایه از آسمان
چتر نجات: چتری که با آن از هواپیما، بالگرد و امثال آن فرود می آیند
چتر نور: چتر زرین، کنایه از آفتاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چار
تصویر چار
مخفف چهار
علاج، درمان
مکر، حیله
تدبیر، گزیر، برای مثال خردمند از خرد جوید همه چار / به دست چاره بگذارد همه کار (فخرالدین اسعد - ۱۱۴)

کورۀ آجرپزی، کورۀ سفال پزی، داش
چار و ناچار: خواه و ناخواه، ناگزیر، لاعلاج، برای مثال چاره آن شد که چاروناچارش / مهربانی بود سزاوارش (نظامی۴ - ۶۳۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چیر
تصویر چیر
پیروزمند، غالب، مسلط، برای مثال شاهی که بر او هیچ ملک چیر نباشد / شاهی که شکارش به جز از شیر نباشد (منوچهری - ۱۵۶)
دست یافته، حصه، بهره، نصیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرچر
تصویر چرچر
خوشی، خوش خوراکی، آمادگی اسباب عیش و خوشی
چرچر کردن: خوش چریدن، خوب خوردن و خوش بودن، مالی پیدا کردن و با آن به عیش و خوشی گذرانیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لچر
تصویر لچر
آدم فرومایه و پست، کثیف، چرک آلود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چور
تصویر چور
قرقاول، پرنده ای حلال گوشت که بیشتر در سواحل دریای خزر پیدا می شود، نر آن دم دراز و پرهای خوش رنگ و زیبا دارد، مادۀ آن کوچک تر و دمش کوتاه است، در جنگل ها و مزارع به سر می برد، مادۀ آن لانۀ خود را روی زمین درست می کند و ده تخم می گذارد و ۲۴ روز روی تخم ها می خوابد تا جوجه هایش از تخم بیرون آیند، تورنگ، تذرو، خروس صحرایی، تدرج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وچر
تصویر وچر
قضاوت، فتوی، دستور حاکم شرع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چچو
تصویر چچو
پستان زن یا حیوان ماده
فرهنگ فارسی عمید
ترکی دهتار تار روستایی قسمی ساز روستایی از ذوی الاوتار که نزد ترکان و ترکمانان رواج دارد و نوازنده آنرا (عاشق) نامند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وچر
تصویر وچر
فتوی - دستور حاکم شرع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لچر
تصویر لچر
آدم پست و فرومایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چلر
تصویر چلر
راش
فرهنگ لغت هوشیار
وسیله ای باشد که برای محافظت از آفتاب یا جلوگیری از باران و برف بر بالای سر نگاه دارند، سایبان هم گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چدر
تصویر چدر
گزیر، علاج، چاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چچو
تصویر چچو
پستان (زن یا جانور ماده)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چچن
تصویر چچن
شلمک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغر
تصویر چغر
التفات نمودن و پرسیدن احوال کسی، التفات نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چچک
تصویر چچک
گل ورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چچم
تصویر چچم
شلمک
فرهنگ لغت هوشیار
هندی پر چین، چپیره دیواری که از چوب و علف و شاخه های درخت سازند پر چین، گروهی از مردم یا جانوران که دایره وار گرد هم آیند و حلقه زنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چیر
تصویر چیر
غلب مظفر پیروز، مسلط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چهر
تصویر چهر
صورت، روی رخسار، سیما، منظر، وجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چور
تصویر چور
غارت و چپاول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چقر
تصویر چقر
ترکی میخانه شرابخانه میخانه میکده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چچو
تصویر چچو
((چُ))
پستان (زن یا جانور ماده)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چتر
تصویر چتر
((چَ))
سایبان کوچک دسته دار که برای حفظ خود از آفتاب یا باد و باران و بالای سر نگه دارند
زیر چتر خود گرفتن: کنایه از حمایت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چپر
تصویر چپر
((چَ پَ))
دیواری ساخته شده از چوب و علف و شاخه های درخت، پرچین، گروهی از مردم یا جانوران که دایره وار گرد هم آمده و حلقه زده باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چار
تصویر چار
چاره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چار
تصویر چار
چهار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چگر
تصویر چگر
((چُ گُ))
نوعی ساز سیمی ساده که بین روستاییان و ترکان و ترکمانان رواج دارد و نوازنده آن را «عاشق» می نامند، چگور
فرهنگ فارسی معین