جدول جو
جدول جو

معنی چچک

چچک
گل سرخ، گلی معطر با گلبرگ های سرخ و ساقه های ضخیم و برگ های بیضی که انواع مختلف دارد، لکا، آتشی، گل سوری، سوری، بوی رنگ، رز، ورد، گل آتشی
تصویری از چچک
تصویر چچک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چچک

چچک

چچک
دهی است از دهستان حومه بخش سلماس شهرستان خوی که در 8هزارگزی شمال سلماس در مسیر راه شوسۀ سلماس به خوی واقع شده جلگه و معتدل است و 206 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، حبوبات، بزرک، شغل اهالی زراعت، گله داری و بافتن جاجیم و راهش شوسه است. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

چچک

چچک
بمعنی گل باشد که عرب ’وَرد’ گویند. (برهان) (آنندراج). گل سرخ و سوری و ورد. (ناظم الاطباء). مخفف چیچک است بمعنی گل. (فرهنگ نظام). گل. (فرهنگ شعوری). گل سرخ:
گل روی ترکی و من اگر ترک نیستم
دانم همینقدر که بترکی است گل چچک.
سوزنی (از فرهنگ نظام).
رجوع به گل و ورد شود، بمعنی رخساره هم هست. (برهان) (آنندراج). رخساره و روی زیبا. (ناظم الاطباء). رخسار محبوبان و روی دلبران. (فرهنگ شعوری). چخک. رجوع به رخ شود
لغت نامه دهخدا

چچک

چچک
خال. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). چخک. رجوع به چخک شود، آبلۀ بچه ها را گویند. (برهان) (آنندراج). مخفف چیچک است، بمعنی آبله. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا