جدول جو
جدول جو

معنی چرویده - جستجوی لغت در جدول جو

چرویده
چاره جویی شده
تصویری از چرویده
تصویر چرویده
فرهنگ فارسی عمید
چرویده(چَرْ دَ / دِ)
اسم مفعول از ’چرویدن’. چاره جستن را گشته و دیده (کذا). (فرهنگ اسدی چ اقبال ص 456). چاره. جستن را گشتن. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی). چاره جویی کرده. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). چاره جسته. (فرهنگ نظام) :
او سنگدل و من بمانده نالان
چرویده و رفته ز دست چاره.
منجیک (از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی).
، دویده. (از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به چرویدن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چرویدن
تصویر چرویدن
چاره جستن، چاره جویی کردن، در پی چاره بودن، چاره اندیشیدن، برای مثال یکی دانش پژوهی داشت گربز / به چرویدن نگشته هیچ عاجز (شاکر - شاعران بی دیوان - ۴۷)، رفتن، دویدن، با شتاب رفتن، تند رفتن، رفتن با شتاب و سرعت، تکیدن، پو گرفتن، تاختن، پوییدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرونده
تصویر چرونده
چاره جوینده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درویده
تصویر درویده
دروشده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرویده
تصویر گرویده
ایمان آورده، فریفته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
چروک خورده، پرچین، چیزی که چین و شکن بسیار دارد، پر پیچ و خم
پرشکن، پر پیچ و تاب، پرگره، پرآژنگ، پرنورد، پرشکنج، پرکوس، پرماز، انجوخیده، آژنگ ناک
فرهنگ فارسی عمید
(چَ دَ / دِ)
چرخ خورده. چرخ زده. رجوع به چرخیدن شود
لغت نامه دهخدا
باور داشته تصدیق کرده، آن کس که بدین و مذهبی ایمان آورده: مومن مقابل ناگرویده غیر مومن کافر: همه خلق گرویده و ناگرویده از روی آفریدن و روزی دادن، جمع گرویدگان: آفرین بر گرویدگان و صفت ایمان ایشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درویده
تصویر درویده
درو کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
چروک یافته پر چین و چروک شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چرویدن
تصویر چرویدن
چاره جستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرویده
تصویر گرویده
((گِ رَ دِ))
مؤمن، معتقد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
التّجاعيد
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
Rumpled
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
froissé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
pomięty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
מקומט
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
помятый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
شکن دار
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
কুঁচকানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
kunyanzi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
buruşuk
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
주름진
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
しわくちゃの
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
सिकुड़ा हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
зім'ятий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
ยับ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
gekreukeld
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
zerknittert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
arrugado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
sgualcito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
amassado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
皱巴巴的
دیکشنری فارسی به چینی