معنی چرویدن
- چرویدن
- چاره جستن، چاره جویی کردن، در پی چاره بودن، چاره اندیشیدن،
برای مثال یکی دانش پژوهی داشت گربز / به چرویدن نگشته هیچ عاجز ، رفتن، دویدن، با شتاب رفتن، تند رفتن، رفتن با شتاب و سرعت، تکیدن، پو گرفتن، تاختن، پوییدن(شاکر - شاعران بی دیوان - ۴۷)
